دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ماه خزان

دوباره سینۀ سوزان سراچۀ غم شد دوباره غم به دلم، ره گشود و همدم شد

چه شورشی و چه هنگامه و چه غوغایی‌ است؟ که هر که را نگرم در عزا و ماتم شد

ضریح تو

 

ای قـد و قامت تـو چون رخ مهسای تو خوش چشم شهلای تو خوش، بوی دل آرای تو خوش زلف جان‌بخش تو خوش، ابروی زیبای تو خوش «ای همه شکل تو مطبوع و همه جای تو خوش دلم از عشوۀ شیرین شکر خای تو خوش»

تماشای حرم

 

باز بوی سمن و یاسمنان می‌آید 

بوی شمشاد قدان، سیم‌تنان می‌آید

 

شیر میدان غزا، اسوۀ تسلیم و رضا

سوی صحرای بلا، صیحه‌زنان می‌آید

 

سوز عطش

آن دم که داشت سوز عطش غنچۀ رباب

گویا نبود مهر و ترحّم به قلب آب

 

شط فرات بود و غریو و خروش موج  

می‌سوخت یاس باغ حسینی ز التهاب

گاهوارۀ تو

چراغ اهل حرم، چشم چون ستارۀ توست

مطاف مردم آزاده، گاهوارۀ توست

 

تو از تبار کدامین شهاب رخشانی

که قرص شمس و قمر کمترین ستارۀ توست

نیزه

آن‌گاه که مهر تکیه زد بر نیزه 

گردید حدیث ماه و اختر نیزه

 

آن آیت روشن خداوندی را 

بگذاشت به احترام بر سر نیزه

اربعین یعنی...

اربعین یعنی دوباره کربلا 

بوسه بر خاک شهید سر جدا

 

اربعین یعنی دوباره شور و شین 

باز ذکر یا حسین و یا حسین

زبان حال بی بی حضرت زینب (س)

من بی تو ‌ای خون خدا در غم نشستم

یک اربعین در هجر و در ماتم نشستم

 

من بودم و یک اربعین ضجّه دمادم 

یک اربعین در حسرت خورشید عالم

سقای تشنه لب

 

بشنو از نی ناله‌های نینوا داستان جانگداز کربلا

قصۀ دریا دلان ماه وش بر لب دریا و سوزان از عطش

اسباب نجات

 

اسباب نجات کائنات است، حسین

فیاض جمیع ممکنات است، حسین

 

چون کشتی چار موجه شد در شط خون

با آن‌که سفینۀ النجاه است حسین

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×