دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
در خاطرش مانده شلوغی‌های گودال

زخمی زهری بود و بر غم مبتلا بود زهر جگرسوزی که بر دردش دوا بود پنجاه سال عمر او با درد بگذشت پنجاه سال، او روضه‌دار کوچه‌ها بود

روضه‌هایم ردیف عاشواست

مطلع من غروب عاشواست شعرم از کودکی پر از غوغاست

 

قافیه قافیه دلم تنگ است روضه‌هایم ردیف عاشواست

قل اعوذ برب الفلق

پیش چشمم تو را سر بریدند دست‌هایم ولی بی‌رمق بود بر زبانم در آن لحظه جاری «قل اعوذ برب الفلق» بود

یعقوب‌های چشم من

دارد دوباره سینه زنت گریه می‌کند از غصۀ نیامدنت گریه می‌کند

 

یعقوب‌های چشم من عمری است ای عزیز دارد برای پیرهنت گریه می‌کند

شور اربعین

اگر که دنیا دارم، اگر که دین دارم کمند لطف تو را چونکه در کمین دارم

 

برای خواستنت گرچه غرق تردیدم ولی به اینکه تو می‌خواهی‌ام یقین دارم

به کامش ریخته علم لدنى

الا اى مادر باب الحوائج تویى تاج سر باب الحوائج

تویى سرچشمۀ جود و سخاوت که هستى مصدر باب الحوائج

مریم خورد غبطه به فرزندى که دارم

من که جدا گشته ز سوى کبریایم بنت الوقارم، مادر حجب و حیایم

در امر ظاهر نه، ولى در باطن کار از بانیان واقعى هل اتایم

 

مادر پروانه‌های بی‌قرار نینوا

رودها چشمان خیست را برابر داشتند آسمان‌ها را نفس‌هایت مکدّر داشتند

دست‌هایت در میان خانه مولا وزید کودکان فاطمه انگار مادر داشتند

من هم به جای حضرت زهرا گریستم

من در بقیع ناله زدم یا گریستم باران شدم برای شما تا گریستم

مادر صدام کردی و شرمنده‌ات شدم بودم کنیز و پای تو آقا، گریستم

کـوهِ گنـه، کـاه شـد و باد برد

ای ز همه خلق گنه کارتر کیست ز معبود تو غفارتر؟

عالم اگر شد همه کوه گناه با کـرم اوست کم از پرکاه

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×