- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۱۲/۱۲
- بازدید: ۱۳۲۶۱
- شماره مطلب: ۱۰۹۵
-
چاپ
بانوی آب و آینه
دریای پرسخاوت و موّاج کائنات
بانوی آب و آینهای کشتی نجات
از آسمان هفتم تا پهنۀ زمین
روشنتری تو از همۀ جلوههای ذات
حتی فرشتگان خدا غبطه میخورند
بر زمزم زلال تو ای کوثر حیات
عطر گل محمّدی از توست بیگمان
اینگونه در تمام جهان مانده با ثبات
وقتیکه مینشینی با حق نشستهای
وقتی بلند میشوی حیّ علی الصلوه
کعبه، مدینه، کوفه، همه دم گرفتهاند
با مویههای محتشم و گریۀ فرات
«این کشتۀ فتاده به هامون حسین توست»
«این صید دست و پا زده در خون حسین توست»
-
از کعبه به خونخواهی این قوم به پاخیز
آشوب به غارت بَرد این قافلهها را
صدها پَر جاماندۀ این چلچلهها را
از کعبه به خونخواهی این قوم به پا خیز
پاسخ بدهد خنجرتان حرملهها را
-
گل نیلوفر
آهسته میسوزد در آتش بالهایم، بابا ببین گنجشک بیبال و پرت را
آن دستهای بی مروّت میکشاند، بر خارها با تازیانه دخترت را
بابا ببین! این گرگهای وحشی شام، امشب برهنهپایمان زنجیر کردند
در کوچهها با شور و دف ما را دواندند، دیدی صبوریهای یاس پرپرت را
-
آیههای کوثرش اعجاز کرد
بیامان بغض ملائک میشکست، خلوت خاموش هر ناقوس را
آسمان واژه به واژه مینوشت، غربت شبهای اقیانوس را
دستهای تیرۀ کفر و حسد، میزند سیلی به روی ماه شب
بغض میریزد درون چاه شب، تارها سازد غمی محسوس را
با سکوت مرگبارش فتنهای، میشکافد سینۀ آیینه را
سنگها آهسته پرپر میکنند، سینه سرخِ در قفس را
بانوی آب و آینه
دریای پرسخاوت و موّاج کائنات
بانوی آب و آینهای کشتی نجات
از آسمان هفتم تا پهنۀ زمین
روشنتری تو از همۀ جلوههای ذات
حتی فرشتگان خدا غبطه میخورند
بر زمزم زلال تو ای کوثر حیات
عطر گل محمّدی از توست بیگمان
اینگونه در تمام جهان مانده با ثبات
وقتیکه مینشینی با حق نشستهای
وقتی بلند میشوی حیّ علی الصلوه
کعبه، مدینه، کوفه، همه دم گرفتهاند
با مویههای محتشم و گریۀ فرات
«این کشتۀ فتاده به هامون حسین توست»
«این صید دست و پا زده در خون حسین توست»
«این کشتۀ فتاده به هامون حسین توست» «این صید دست و پا زده در خون حسین توست»