دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ترجیع بند حضرت عباس (ع)

      

تو آمدی و روشنی روز و شب شدی

از جنس نور بودی و زهرا نسب شدی

 

در قامتت اگر چه قیامت ظهور داشت

الگوی بندگی و وقار و ادب شدی

یا کاشف الکرب عن وجه الحسین

  

باید حسین دم بزند از فضائلت

وقتی حسینی است تمام خصائلت

 

تعبیرهای ما همه محدود و نارساست

در شرح بی‌کرانی اوصاف کاملت 

پیکرۀ آرزو

از تیر سنگ سنگدلی تا سبو شکست

آوای العطش، همه را در گلو شکست

 

تا بوسه داد تیر عدو مشک آب را

عبّاس دید، پیکرۀ آرزو شکست

شکست

بی‌دست شدی بر بدنت تیر نشست

بر طوق خیام، رد زنجیر نشست

 

بی‌آب شدی و بر گلویت از خون

یک بغض نفس‌گیر گلوگیر شکست

برگرد

تلفیق امید و آرزو آمدنت

مضمون هزار پرس‌وجو آمدنت

 

برگرد و بدون آب سیرابم کن

با آمدنت فقط عمو! آمدنت

بی‌برادر

دو دست سبز او در آب می‌خورد

مگر او بی‌برادر آب می‌خورد؟

 

به لبخند گل شش‌ماهه سوگند

عطش، از آتشِ «در» آب می‌خورد

 

بی‌بدیل

اگر لب‌تشنه اما بی‌بدیل است

زلال عشق را تنها دلیل است

 

شفاعت را به دستش می‌سپارند

که او از جانب زهرا وکیل است

افسوس

من آب روانم ای علمدار

من مایۀ جانم ای علمدار

 

شرمنده ز روی ماه اصغر

در هر دو جهانم ای علمدار

منصب

خشکیده بود آن لب دریایی شما

بی‌تاب بود سینۀ شیدایی شما

 

چشمان آسمان بلند خدایتان

مبهوت مانده بر قد رعنایی شما

کسی که فکر نمی‌کرد

هیچکس فکر نمی‌کرد بیفتی از پا

هیچکس فکر نمی‌کرد نیایی سقّا

 

آب با دیدن خشکی لبت حسرت خورد

رود گم کرد ز تصویر تو راه دریا

 

فدای سرت

این آب‌ها که ریخت فدای سرت که ریخت

اصلاً فدای ام‌ بنین، مادرت، که ریخت

 

گفته خدا دو بال برایت بیاورند

در آسمان علقمه بال و پرت که ریخت

قرار نیست

تمام غصه‌ام این است، پشت پا بخوری

تو هم شبیه خودم نیزه بی‌هوا بخوری

 

خدا کند که به فرقم نظر نیندازی

هراس دارم از این عمق زخم، جا بخوری

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×