دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
نوبت قربانی

حج‌ات قبول نوبت قربانی تو شد

وقت سماع و سلسله‌جنبانی تو شد

 

احرام بسته‌اند ملائک به دیدنت

برخیز! وقت آینه‌گردانی تو شد

 

گدایی‌کردن امثال حاتم

آن‌چنانکه بارش باران  نم‌نم دیدنی است

چشم خیس گریه‌کن‌های شما هم دیدنی است

 

هم نزول حضرت جبریل سوی روضه‌ها

هم گدایی‌کردن امثال حاتم دیدنی است

 

اسب حیوان نجیبی نیست

در جهان دیگر غریبی نیست بعد از کربلا

زندگی جز ناشکیبی نیست بعد از کربلا

 

زندگی تکرار دیروز است و امروزی که نیست

چون که در فردا نصیبی نیست بعد از کربلا

 

مرهم لطف کن

بر دل بی‌درد ما غم لطف کن

زخم دل را باز مرهم لطف کن

 

بر کویر چشم‌های خشک ما

چشمه‌ای مانند زمزم لطف کن

 

از دست نوکرهات مرهم را نگیری

یک وقت از ما نوحه و دم را نگیری

سینه‌زنی و شور و ماتم را نگیری

 

خیلی میان روضه‌هایت سود کردیم

یک موقع از ما روضه و غم را نگیری

 

وا غریبا ز تو و جامه‌دریدن با من

دست خالی ز من و تار عبایش با تو

مژه‌ای از من و خاک کف پایش با تو

 

زحمت روضه‌مان هم که فقط با زهراست

قندش از مادر تو، مزۀ چایش با تو

 

مرا ببخش

شرمندۀ شما شدم آقا، مرا ببخش

در کوچه مانده‌ام تک و تنها، مرا ببخش

 

آن نامه کاشکی که به دستت نمی‌رسید

گفتم بیا، به خاطر زهرا مرا ببخش

 

اشک خجالت

سمت هر کوچه می‌‌روم امشب

می‌رسد کوچه در ادامه به تو

به امیدی که دست تو برسد

می‌نویسم دوباره نامه به تو

 

عهد بی وفا

محکوم بر نقض است عهد «بی وفا» حتما

جا می‌‌زند در وقت سخت ابتلا حتما

 

مردان کوفه غالبا این گونه می‌‌باشند

این خلق و خو حاکی است از صد ماجرا حتما

 

بدون اشک غمت، باغ دیده پژمرده است

جهان من که جدا از تو جانم افسرده است

شبی صدا نزنم یا حسین، دلم مرده است

 

قسم به عشق که جانم به گریه محتاج است

بدون اشک غمت، باغ دیده پژمرده است

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×