دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
پرِ پرواز

بسم رب الفاطمه آغاز کردم گریه را

از گلوی بغض‌هایم باز کردم گریه را

 

مثل یک مادر که فرزندش ز دستش می‌‌رود

اقتدا کردم به او، ابراز کردم گریه را

 

گداهای گرفتار

وقتی همه جا شهره به عنوان تو باشیم

باید که فقط ریزه‌خور خوان تو باشیم

 

دامن نکش از دست گداهای گرفتار

بگذار کمی دست به دامان تو باشیم

 

شیرین‌ترین عبادت

آقا سلام! ماه محرم شروع شد

«باز این چه شورش است و چه ماتم» شروع شد

 

آقا سلام! کاسۀ اشکی به من دهید

ماه گدایی من و چشمم شروع شد

 

بهار غم

بچه‌ها بازم محرم اومده

عید ما با بهار غم اومده

 

بچه‌ها خیمۀ ماتم بزنید

همگی به سینه محکم بزنید

 

فصل بلوغ شیعه یقیناً محرم است

در کوچه‌ها، نسیم بهشت محرم است

این شهر بی مجالس روضه، جهنم است

 

پیراهن سیاه عزاداری شما

زیباترین تجلی عشق مجسم است

 

شادی همیشه هست، ولی غم دقیقه‌ای

از من نخواه با تو نباشم دقیقه‌ای

دق می‌‌کنم بدون محرّم دقیقه‌ای

 

بگذار کنج روضه کنارت نفس زنم

شادی همیشه هست، ولی غم دقیقه‌ای

 

من از کودکی پیر هیئت شدم

حسینی شدم، دل ندادم به غیر

نه میخانه رفتم، نه معبد نه دیر

 

من از کودکی پیر هیئت شدم

«جوانی کجایی که یادت به خیر»

 

می‌رسد بوی ماه غصه و غم

کوری چشم دشمنان بتول

ربّ تو را خوانده جان و نفس رسول

گفت احمد که حج و صوم و صلاه

با ولای تو می‌‌شود مقبول

 

یکی چو مهر فروز، آن چهار ماه منیر

وضو بگیرم و در حال روزه با تکبیر

کنم مباهله با دشمنان حی قدیر

 

زبان حق شوم و آیۀ مباهله را

به شأن فاطمه و شوهرش کنم تفسیر

 

عشق حق

فرمود نبی: علی ولی الله است

خورشید ولایت و دلیل راه است

 

زهرا است دل من و حسن دلبندم

عشق است حسین و عشق حق دلخواه است

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×