دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ترکیب‌بند عاشورایی

 

گر به حشرت، ای فرات! آرند در پای حساب

حیرتی دارم که زهرا را چه می‌گویی جواب

 

ای رواق آسمان! گر سرنگون گردی، رواست

زآن‌که شد از تیشه‌ی ظلم تو، قصر دین، خراب

 

ترکیب‌بند عاشورایی

 

چون شد آتش مشتعل از خیمه‌گاه اهل بیت

آسمان شد خیمه‌ای از دود آه اهل بیت

 

تا که از داس شهادت شد درو، کِشت حسین

مانْد بر دیوار غم، روی چو کاه اهل بیت

ترکیب‌بند عاشورایی

 

بلبلی با سوز دل بر شاخسار کربلا

گوید آید از محرّم، نوبهار کربلا

 

آن‌که صیدی بود از دام جلالش، نُه فلک

با کمند عشق‌بازی شد شکار کربلا

ترکیب‌بند عاشورایی

 

مست صهبای ازل، چون کربلا شد مسکنش

جان به وجد آمد ز شوق وصل ساقی در تنش

 

چون وجودش از می توحید، مالامال بود

شد خدا از شش جهت پیدا به چشم روشنش

 

ترکیب‌بند عاشورایی

چون روان از کعبه سوی کوفه شد سلطان ناس

کعبه در بر کرد از اندوه او، نیلی‌لباس

 

متّفق گشتند از بهر هلاکش با یزید

آسمان کج‌نهاد و روزگار دون‌اساس

 

ظهر عاشورا

 

سر حسین، چو در مجلس شراب رسید

فغان اهل حریمش به آفتاب رسید

 

هنوز خاک عزا، باد می‌کند بر سر

از آن خزان که به گل‌گشت بوتراب رسید

دو آفتاب

خرابه درخور اولاد بوتراب نباشد

مگر به ظلم تو، ای آسمان! حساب نباشد؟

 

سر حسین از آن رو برون ز کرببلا شد

که پیکر شهدا، در دو آفتاب نباشد

 

مدح خامس آل عبا، حضرت سیّد‌الشّهدا (ع)

مایه‌ی عالم ایجاد، حسین بن علی

آن‌که بی ‌اذنش، یک برگ نروید ز شجر

 

آن‌که موران سرایش، بتوان باز کشند

نطفه را از رحم مادر، در پشت پدر

 

عید و عزا

عید می‌آید ولی در کشور ما جا ندارد

می‌رسد فصل بهار امّا اثر در ما ندارد

 

عید می‌آید ولی ما را ز غم‌های حسینی

حرفی از شادی نباشد، خرّمی معنا ندارد

 

طلوع محرّم

 

تا روز درد و شام بلا آفریده‌اند

ماهی به درد و داغ محرّم ندیده‌اند

 

ماهی که آفتاب بر او گریه می‌کند

ماهی که نقشِ آن ز مصیبت کشیده‌اند

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×