دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
دیدار فرزدق

خود فرزدق گفت: در قُرب حرم

من به حج می‌رفتمی با مادرم

 

ناگهان دیدم حسین و اهل او

آمده از مکّه بیرون کوبه‌کو

 

مهیّای عراق

شد برون از مکّه، روز ترویه

با عیال و اهل بیت زاکیه

 

گفت راوی: دیدم آن سلطان راد

در حرم در نزد کعبه ایستاد

 

اخبار غیب

در یکی منزل چو شاه آمد فرود

در دل شب زینب کبری شنود

 

هاتفی خوانَد به اندوه و کُرَب

این مضامین را به اشعار عرب:

 

اقامت

روز جمعه، سوّم شعبان، نزول

کرد اندر مکّه فرزند رسول

 

شد مقیم کعبه آن مشکات نور

مکّه از نورش شدی «دارالسّرور»

 

محمل‌سوار

ای مدینه! نوبت غم آمدت

تا قیامت سوگ ماتم بایدت

 

یا رسول‌اللَّه! برآور سر ز خاک

نی، فرود آ از فراز عرش پاک

 

آهنگ رحیل

 

چون ز یثرب کرد، آن شاه جلیل

سوی شهر مکّه، آهنگ رحیل

 

در دل شب با دلی پُر داغ و درد

عزم تودیع رسول‌‌الله کرد

روشنی دیده

در دل شب رفت فرزند بتول

با دلی پُردرد در روضه‌یْ رسول

 

از جفای روزگار فتنه‌جو

گریه بگْرفتش همی راه گلو:

 

عاشقی آموختیم

ای خدای عشق و ای سلطان جود!

از وجودت، عشق آمد در وجود

 

ای سلیمان عزیز دشت عشق!

وی سرت تابان ز شرق تشت عشق!

 

لفظ و معنا

 

یا حسین! ای جوهر پایندگی!

مرگ سرخت، رمز آب زندگی!

 

ای حیات محض! ای خون خدا!

وی چو ایزد، رحمتت بی‌منتها!

ارکان حرم

شد قطار غم، روان سوی حجیز

با دل پُرخون و چشم اشک‌ریز

 

یوسف آل پیمبر با «بشیر»

گفت کای فرزانه‌ی روشن‌ضمیر!

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×