دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
هم سنگر زینب

 

ای زینب دوّم محمّد!

زهرای دگر به بیت احمد

 

چون خواهر خویش، هست زهرا

قرآن علی به دست زهرا

سایۀ آفتاب

من مظهر صبر، زینب کبرایم

 هر جا که بُوَد حسین، من آن جایم

 

هر چند که آفتاب بى‌سایه بُوَد

 من سایه‌ی آفتاب عاشورایم

 

خواهر ثارالله

 

این جا حرم سجود مهر و ماه است

بر درگه هفت قبله زین جا راه است

 

آرام‌گه زینب کبراست که او

هم دختر و هم خواهر ثارالله است

 

می الست

 

آن شب که سر پدر به دستت دادند

 جامى دگر از می الستت دادند

 

اى یاد تو دلشکستگان را مونس!

 از داغ غم پدر، شکستت دادند

چراغ

 

عجب چراغ شگفت آوری است نور حسین!

 که هر چه باد وزد، می‌شود فروزان‌تر

 

براى زینب کبرى از آن همه غم و درد

 ز داغ مرگ رقیّه نبود سوزانتر

 

عشق حسین

 

بر عشق حسین بس که دل بست رباب

رفت از غم او هستی‌اش از دست، رباب

 

بی‌سایه‌ی خورشید ولایت تا بود

در سایه آفتاب ننشست رباب

داغ شعله‌ور

ای کشته که نامت از همه زنده‌‌تر است!

بر جان رباب داغ تو شعله‌ور است

 

یک سال در آفتاب سر کردن او

پاسخ به سؤال مردم بی‌خبر است

 

مهمان فرات

سیراب ز چشمه‌ی حیاتیم همه

مجذوب سفینه النّجاتیم همه

 

با یاد اباالفضل و لب تشنه‌ی او

مهمان شریعه‌ی فراتیم همه

 

غرقه به خون

 

ای دست! تو را که لاله‌گون می‌بینم

از دایره‌ی عشق برون می‌بینم

 

شادم که به یاری حسین بن علی

ای دست! تو را غرقه به خون می‌بینم

شرمندگی

ای دست که چون عَلَم به صحرا زدمتت!

خوش باش که بر دامن مولا زدمت

 

زآن رو که لب سکینه دور از آب است

شرمنده از اینم که به دریا زدمت

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×