دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
بند ششم

 

تا بُوَد شمع بر هوا، محتاج

 تا بُوَد درد بر دوا، محتاج،

 

آن چنانى که ماهى و مرغند

هر دو بر آب و بر هوا، محتاج،

بند پنجم

از حسین است پایدار، نماز

 وز قیام وى استوار، نماز

 

نخل سرسبز نهضت او راست

 آب از خون و برگ و بار، نماز

 

حسین بحر کرم

 

هر کسى در پى گم‌گشته‌ی ما می‌گردد

دل، جدا می‌رود و دیده، جدا می‌گردد

 

بر سر راه، چو فطرس به حریم کرمش

دل هر جایى ما، در همه جا می‌گردد

 

بند چهارم

 

تا گشود آن مه دل‌آرا چشم

 پرتو افزود مصطفى را چشم

 

گفت تکبیر، بر جمال حسین

 چون که افتاد مرتضى را چشم

بند سوّم

 

فلک علم، اختر آورده

 صدف عشق، گوهر آورده

 

پدر مهربان هستى بین

 پا به دامان مادر آورده

مهرت افتاد به قلبم

دست در دست تو دادیم و جهان شکل گرفت

حرکت کرد زمین بعد زمان شکل گرفت

 

مژه‌ات تیر کجی بود و برای پرتاب

چونکه ابروی تو خم گشت کمان شکل گرفت

طواف لاله ها

تا وطن در نینوا کردم، حسین!

 روز و شب چون نی نوا کردم، حسین!

 

کاروانت را اگر آورده‌ام

 بارها خود را فدا کردم، حسین!

 

اتمام مأموریت

دگر از کربلا آن شور و غوغا برنمی‌خیزد

 از این صحرا به جز توفان غم‌ها برنمی‌خیزد

 

بیابان را سکوت غم به کام خود فرو برده

 صدایى جز خروش موج دریا برنمی‌خیزد

 

یاد اربعین

یک اربعین همین نه براى تو سوختم

 عمرى بُوَد که من به هواى تو سوختم

 

قربانیان عشق همه کشته می‌شوند

 جز من که بارها به مناى تو سوختم

 

 

آرزوی اربعین کربلا

نور مهر آن نگار ماه‌رو دارم هنوز

 سرفرازم چون به مهرش سر فرود آرم هنوز

 

رهنورد کوى عشقم، راه را گم کرده‌ام

 در پى گمگشته‌ی خود جست‌وجو دارم هنوز

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×