دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
آفتاب شرق

اى دعاى عرفات آیه‌ای از عرفانت!

 انبیا مست ز عطر چمن ایمانت

 

صمدیّت همه دم جلوه کند از حرمت

 بشریّت همه جا ریزه‌خور احسانت

 

یتیم‌نوازى

 

اى بنده! راه و رسم تعبّد نگاه دار

 بر گفته‌ی الست، تعهّد نگاه دار

 

سرپیچى از اوامر مولا نه بندگى است

 ای بنده! نفس را ز تمرّد نگاه دار

جگر سوخته تر

 

من دل‌سوخته دارم جگرى سوخته‌تر

 شعله‌ی دل شود از یاد تو افروخته‌تر

 

از من و شمع که داریم گریبان، پُر اشک

 هیچ کس را نبُوَد گوهر اندوخته‌تر

اشک عزا

 

طرحى که دوش با دل دیوانه ریختیم

گل‌هاى اشک در ره جانانه ریختیم

 

تا بزم ما ز شمع رخش جلوه‌گر شود

 در رهگذار او پرِ پروانه ریختیم

 

سوگند

اسیر عشق توام بر ولاى تو سوگند!

خداى عشق منى؛ بر خداى تو سوگند!

 

شهید و شاهد پاینده‌ی زمان‌هایى

به هر زبان که ستاید ثناى تو سوگند!

 

گریۀ همیشه

اى کشته! در عزاى تو می‌گریم

 وى تشنه! در رثاى تو می‌گریم

 

روزم، حسین! شب شده از داغت

 عید است و در عزاى تو می‌گریم

 

 

قبلۀ هستى

حسین قبله‌ی هستى بُوَد؛ سلام بر او!

 که هر چه هست گذارند احترام بر او

 

على الدّوام رسد چون که فیض او همه را

 سلام عالم و آدم على الدّوام بر او!

 

 

نمک اشک

کربلا قبله‌ی معظّم ماست

 نم‌نم اشک ناب، زمزم ماست

 

هر کسى زیر پرچمى زده صف

 پرچم «یا حسین» پرچم ماست

 

من کیستم؟

 

از من گر اى حبیب! بپرسى که کیستم

 گویم که غیر سائل این خانه نیستم

 

مهرت خدا نکرده گر از من جدا شود

 چیزى ز من نمانده؛ ندانم که کیستم

کمال عشق

بیا اى دوست! تا با هم بسوزیم

 چو شمع محفل ماتم بسوزیم

 

من و تو سوگوار یک عزیزیم

 بیا تا هر دو در یک غم بسوزیم

 

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×