دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
بوسۀ تیر

صحبت از داغ تو بابا جگری می‌خواهد

لب خشک از عطش و چشم تری می‌خواهد

 

آمدی باز سوی خیمه و با خود گفتم

نوجوانی است که مهر پدری می‌خواهد

بیشتر زدند

تا لاله‌گون شود کفنم بیشتر زدند

از قصد روی زخم تنم بیشتر زدند

 

قبل از شروع ذکر رجز مشکلی نبود

گفتم که زاده‌ی حسَنم بیشتر زدند

نوکر هیئت زاد

کاش تا خیمه‌ی سبزت برسد فریادم

«من از آن روز که در بند توام آزادم»

 

عاشقم دست خودم نیست بگو تا چه کنم

دل به یک یوسف گم‌گشته‌ی زیبا دادم

آشنا

دیدم به خواب آن آشنا دارد می‌آید

دیدم که بر درم دوا دارد می‌آید

 

دیدم که با شال عزا و چشم گریان

مولایمان صاحب عزا دارد می‌آید

حوالی پرچم

عطری که از حوالی پرچم وزیده است

ما را به سمت مجلسِ آقا کشیده است

 

از صحن این حسینیه تا صحن کربلا

صد کوچه وا کنید، محرم رسیده است

بهشت محبت

 

کمی شکوفه و شبنم برای من کافی است

دو شاخه گل گل مریم برای من کافی است

 

برای از تو سرودن برای بارش شعر

شب و سکوت و کمی غم برای من کافی است

قبلۀ ماهی‌ها

 

مّواج ترین خاطرۀ دریا شد

مَشک و علمش قبلۀ ماهی‌ها شد

 

می‌برد به دندان همۀ دنیا را

تاریخ، میان دست­‌هایش جا شد

موسم غم

 

ذی‌الحجّه تمام شد، محرّم آمد

از گردش دهر، ماه ماتم آمد

 

شادی ز زمانه رخت بربست و برفت

چون موسم سوگواری و غم آمد

هلال محرّم

کاش! نمى‌‏دیدم این هلال محرّم

تا برسد روز انحلال محرّم

 

تا برسد منتقم ز راه و زداید

از دل آزردگان، ملال محرّم

 

دانش‌کدۀ انسان‌ها

چون گل گلشن هستى ز نژاد عرب است

مى‌‏توان گفت: عرب، ملّت عالى‌نسب است

 

این گل سرسبد و مظهر انسانیّت

ز آب و خاک عرب است و عربش امّ و اب است

 

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×