دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
بند دوازدهم
ترکیب بند عاشورایی استاد مشفق کاشانی

جان جهان به شور تو در پیچ‌  و تاب شد

انگیخت گرد و، سایه کش آفتاب شد

بر چید خیمگی شب، و روز حساب شد

«خاموش محتشم که دل‌سنگ آب شد

                   بنیاد صبر و خانۀ طاقت خراب شد»

 

کوتاه سروده
شاید که محرّمت نبودم آقا!

این راز پُر از عذاب پیشت باشد

تصویر من ِ خراب پیشت باشد

 

شاید که محرّمت نبودم آقا!

این اشک، علی الحساب پیشت باشد

صـد چـشـمه چـشـم، کوثـر و زمـزم بیـاوریـد

مـردم بسـاط گـریـه و مـاتـم بیـاوریـد

وقتش شده که بیرق و پرچم بیاورید

 

مــردم کتـیبه‌هـای حـسـینیـّه نـزد کیـسـت؟

«باز این چه شورش است که...عالم» بیاورید

طبیعت گل سرخ محمدی این است

محرم است و زمین بار دیگر آشوبد

مدینه مویه کند، روح حیدر آشوبد

 

صدای نالۀ زهرا دوباره برخیزد

زمان بریزد و بر عرش محشر آشوبد

پس انداز گریه

در عشق اقتدا به اویس قرن کنیم

این دیده را ز اشک، عقیق یمن کنیم

 

امسال هم تمام پس‌ انداز گریه را

قسمت شده که خرج سیاهی زدن کنیم

 

قافله‌ای از غدیر راهرو کربلاست

بار سفر گو ببند هر که به ره آشناست

قافله‌ای از غدیر راهرو کربلاست

 

قافله‌ای سربلند بار سفر بسته‌اند

مبدا اینان غدیر مقصدشان نینواست

با روضۀ حسین نفس تازه می‌کنم

این چشم‌ها برای که تبخیر می‌شود؟  این حلقه‌ها برای چه زنجیر می‌شود؟

 

پیراهن محرم من را بیاورید  دارد زمان هیأت من دیر می‌شود

 

با نامتان حسینیه را کربلا کنیم

وقتش شده که هستی خود را فدا کنیم تا اینکه نذر روضۀ خون خدا کنیم   وقتش شده که مثل حسینیه‌های اشک دل را به رنگ پرچم ماه عزا کنیم

اشک مرا بریز که مرهم کنی مرا

آماده می‌شوم که فراهم کنی مرا خرج عزای ماه محرم کنی مرا

 

آشفته‌ام، به سینه‌زدن عادتم بده تا در صفوف نوحه منظّم کنی مرا

حسینیۀ خدا

از عرش از میان حسینیۀ خدا آمد صدای نالۀ «حیّ علی العزاء»

 

جمع ملائکه همه گریان شدند و بعد 

گفتند تسلیت همه بر ساحت خدا

به مناسبت روز عرفه
یا حسین ابن علی عشق، دعای عرفه است

کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات

دست ما را برساند به دعای عرفات

 

موسی من تو به دنبال کدامین خضری؟

گوشۀ چشم تو ابری است پر از آب حیات

دارم امید یک عرفه مَحرمم کنی

قربان چشم یار که مانده به راه من

از دور هم به سوی تو باشد نگاه من

 

من از قرارگاه شب قدر آمدم

یعنی غروب مُزدلفه شد پناه من

 

بیچاره می‌شوم اگر از تو جدا شوم

دستم بگیر ای غم تو تکیه گاه من

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×