دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
حسین در جامۀ ارغوانی

سلام بر حسین و بر نهضت جاودانی‌اش  

سلام بر حسین و بر جامۀ ارغوانی‌اش

سلام بر حسین، آنکه در بهار آرزو  

شکوفه داد گلبن رافت و مهربانی‌اش

آفتاب‌ترین انتخاب

به سیر آینه بودن، شتاب با او بود  

شکوه روشنی آفتاب با او بود

نگفته بود کسی پاسخی، به پرسش عشق  

هزار مرتبه، اما در جواب با او بود

بر فراز تارک تاریخ

بود لبریز از می توحید جامت یا حسین  

تا شهادت ریخت شهد خود به کامت یا حسین

ای که دیدی هر بلا در کربلا، گفتی بلی  

بود سرشار از ولای دوست جامت یا حسین

باغ کرامت است...

والشمس چیست؟ جلوۀ روی تو یا حسین 

واللیل آیتی است ز موی تو یا حسین

سرچشمۀ بقاست به فتوای عاشقان 

یک جرعه از زلال سبوی تو یا حسین

سرمۀ چشم

ای جهان غرق تمنایت، حبیبی یا حسین! 

ای بهشت ما تولایت، حبیبی یا حسین!

می‌شوی موسی کلیم اللَّه وقتی بنگرد 

برقی از طور تجلایت، حبیبی یا حسین

غم عاشورا

ای شرار غمت از دایرۀ خاک، حسین! 

شعله انداخته در دامن افلاک، حسین!

برقی از آتش داغ تو، نمی‌گردد کم 

انس و جان را بود ار دیدۀ نمناک حسین

باز این چه نوحه و...

حال وهوای، کوچه غم آلود و درهم است 

پرچم به اهتزاز در‌آمد، محرم است

نامت، هنوز هم هیجان می‌دهد مرا 

این بیرق سیاه، تکان می‌دهد مرا

چشم‌های مطهر

تا گلو گریه کند، بغض فراهم شده است 

چشم‌ها بس که مطهر شده، زمزم شده است

نه فقط شاعر این شعر، عزا پوشیده است 

واژه‌هایش همه اندوه محرم شده است

باز محرم شد و ایام تو

 

ای شده تاریخ، عزادار تو 

وسعت جغرافی ایثار تو

راز و نیاز همه افلاکیان 

مهر نماز همۀ خاکیان

کعبۀ من

دل نیست اینکه دارم، گنجینۀ غم توست 

بیگانه باد با غیر، این دل که محرم توست

ورد زبانم‌ امسال، ذکر مصیبتت بود

‌امسال عالم من، در فکر عالم توست

جامۀ احرام ما

 

دلا! بسوز که هنگام اشک و آه شده است 

دو ماه، جامۀ احرام مات سیاه شده است

حکایت دل ما و غم غریب حسین 

حدیث جاذبۀ کهربا و کاه شده است

چشمۀ حیات

افلاکیان برای تو، ماتم گرفته‌اند

دل‌‌ها دوباره، شور محرم گرفته‌اند

حبل المتین ترین، تویی و دامن تو را

عمری است عاشقان تو محکم گرفته‌اند

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×