دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
خواهر ثارالله

 

این جا حرم سجود مهر و ماه است

بر درگه هفت قبله زین جا راه است

 

آرام‌گه زینب کبراست که او

هم دختر و هم خواهر ثارالله است

 

مهمان فرات

سیراب ز چشمه‌ی حیاتیم همه

مجذوب سفینه النّجاتیم همه

 

با یاد اباالفضل و لب تشنه‌ی او

مهمان شریعه‌ی فراتیم همه

 

ساقی تشنگان

 

بر خون دو دیده‌ی تو می‌گریم من

بر قدّ خمیده‌ی تو می‌گریم من

 

ای ساقی تشنگان عترت! عبّاس!

بر دست بریده‌ی تو می‌گریم من

افسوس

 

ای چشم که زود چشم بستی از من!

پیوند نگاه را گسستی از من

 

تا خون تو شویم و برآرم تیرت

افسوس! به تن نمانده دستی از من

ای چشم

 

ای چشم که سرفرازتر گردیدی!

نازت بکشم که نازتر گردیدی

 

پنداشت عدو به تیر بستت امّا

تو باز بُدی و بازتر گردیدی

خشم اباالفضل (ع)

 

یارب! نظری که دشمنان خوار شوند

اغیار برون از حرم یار شوند

 

گر صبر علی نمی‌گذارد، بگذار

بر خشم اباالفضل گرفتار شوند

ناب‌ترین کوکب

 

ای دست من! ای ناب‌ترین کوکب من!

خون شد ز جدایی‌ات دل زینب من

 

بر دست تو من باده‌ی کوثر دادم

آبی نرساندی تو اگر بر لب من

 

آبرو

ای مشک! به عبّاس وفاداری کن

سقّای بریده دست را یاری کن

 

تا پیش رقیّه آبرویم نرود

این آب فرات را نگه‌داری کن

 

بی دست

 

ای دست که بر تو پنج تن می‌گریند!

دل‌سوختگان در انجمن می‌گریند

 

فرداست که در مدینه با امّ بنین

انصار به بی‌دستی من می‌گریند

 

ای دست

 

ای دست! چه زود اوفتادی به برم!

زآن روی نشد به خیمه آبی ببرم

 

از تیر و عمود و تیغ، از بی‌دستی

آمد به سرم، هر آن چه آمد به سرم

 

باران

ای دست! کرامت تو چون باران است

در دست تو حلّ مشکل یاران است

 

رگ‌های بریده‌ی تو در روز حساب

پیوند شفاعت گنه‌کاران است

بیش از این...

ای دست! کَفَت به عالمین می‌ارزد

پامال شدن به راه دین می‌ارزد

 

بر دست علی بلند گشتن فردا

بر قطع شدن نه، بیش از این می‌ارزد

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×