دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ترکیب بند عاشورایی فیض کاشانی (بند اول)

 

دگر شد وقت آن ماتم که جای قدسیان گرید

دگر شد وقت آن ماتم که هرکس در جهان گرید

 

دگر شد وقت آن ماتم که شور از بحر برخیزد

دگر شد وقت آن ماتم که صحرا بی‌امان گرید

ترکیب بند عاشورایی واعظ قزوینی (بند اول)

 

ای ناله ز جا خیز، که شد باز محرّم

ای گریه فرو ریز، که شد نوبت ماتم

 

ای مردمک، از اشک فرو ریختن آموز

در ماتم شاه شهدا، سرور عالم

شعر عاشورایی زلالی خوانساری

خورشید دست بر سر و دستار می‌زند

خود را چو ذرّه بر در و دیوار می‌زند

 

خمیازه تازه ساز لب زخم جان ماست

هر عطسه‌ای که خنجر خون خوار می‌زند

 

صباح عشور

روز قیامت است صباح عشور تو

ای تا صباح روز قیامت ظهور تو

 

ای روشنایی شجر وادی نجف

هر ریگ کربلا شده طوری ز نور تو

 

ترس از غم طوفان بلا بی معنی است

هر چند که غرق سوز و آه و دردیم

شب‌ها پی موج روضه‌ها می‌گردیم

 

ترس از غم طوفان بلا بی معنی است

چون رو به سفینه النجات آوردیم

 

دلیل شیدایی

شد عشق شما دلیل شیدایی من

یک قطرۀ اشک کل دارایی من

 

ای کاش بیایی و مرا دریابی

تاریکی قبر و اوج تنهایی من

 

گوشۀ شش گوشه‌

غیر از غم تو در دل ناکام ندارم

مانند شب گریه، سرانجام ندارم

 

یک شب بطلب سر به ضریحت بگذارم

جز گوشۀ شش گوشه‌ات آرام ندارم

 

نفهمیند یاسین را

رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاد

 

دگرگون شد جهان، لرزید دنیا، زیر و رو شد خاک دمی که زینت دوش نبی روی زمین افتاد

ای مبتدا به همۀ خیر‌ها، حسین

کشتی شکست‌خوردۀ موج فرات‌ها ارکان‌ آسمان به تو دارد ثَبات‌ها ای مبتدا به همۀ خیر‌ها، حسین ای منتهی الیه تمام نجات‌ها

قصۀ سربسته

قصّۀ سربستۀ جسم تو آخر باز شد قدر قرآن نبی آیات کوثر باز شد چشم من تار است یا اربا اربا گشته‌ای؟ یا که بر جانت زبان تیز خنجر باز شد؟

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×