دسترسی سریع به موضوعات اشعار
غروب سپیده
کوچکترین امام مصیبت کشیده است
از بازماندگان غروب سپیده است
از بس که گریه کرده، سرش درد میکند
اندازۀ تمام حرم داغ دیده است
مردی آمد ز خانوادۀ نور
باز هم طبع دل شکوفا شد
بزم عشق و طرب مهیا شد
مردی آمد ز خانوادۀ نور
مهر او در دل همه جا شد
یعقوبهای چشم من
دارد دوباره سینه زنت گریه میکند
از غصۀ نیامدنت گریه میکند
یعقوبهای چشم من عمری است ای عزیز
دارد برای پیرهنت گریه میکند
فرصت عاشوراها
ترک ما کردهای ای ساکن در صحراها
بی تو آرام نگیرند دل دریاها
مهر هرکس به دل ما ننشسته بی تو
مهربان دلم، آقای همه آقاها
دلهای شیعیان همه در انحصار توست
ما بندهایم، گرم تمنای اهل بیت
در سینهام نشسته رد پای اهل بیت
دل بستهام به وعدۀ فردای اهل بیت
بر پای سفرههای حسنهای اهل بیت