دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
لذت مستانه

در خشکسالی‌ام به گلستان رسیده‌ام

قحطی زده به رحمت باران رسیده‌ام

 

عمری است غرق لذت مستانه بوده‌ام

امشب ببین که زار و پشیمان رسیده‌ام

 

از تیر گفته‌اند به کَرات شاعران

تیر آه از نهاد پدر در بیاورد

وقتی سر از گلوی پسر در بیاورد

 

بی شک برای بردن زیر گلوی تو

حق دارد اینکه تیر سه پر در بیاورد

 

مناجات حضرت سیدالشهدا (ع) در گودال قتلگاه

ای خوش آن عاشق که یارش در بر است

پای تا سر محو روی دلبر است

 

ای خوش آن عاشق که اندر کوی یار

جان سپارد در خم ابروی یار

 

هجوم لشکر به جانب خیمه‌گاه و توجه امام به ایشان

بانگ واویلا شد از اهل حرم

تا به عرش کبریایی دم به دم

 

لشکر اندر شیون و طفلان غمین

نالۀ زینب شنیدی شاه دین

 

در تجلیل کربلای حسینی و انقلاب عاشورا
کعبه و کربلا

نبی ما محمد گاه گاهی

به اقلیم یمن بودش نگاهی

 

ندانم اندر آن صحرا چه دیدی

کزو بوی خدا را می‌شنیدی

 

در ولادت پیشوای آزادگان امام حسین (ع)

آمد آن عید همایون فر فرخ دستور

که زمین غرق نشاط است و زمان موج سرور

 

همه ذرات جهان رقص کنان چرخ زنان

همه آفاق پر از ولوله و شور نشور

 

 

در مدح حضرت سید الشهدا (ع)

ای که در پیکر خونین شریعت، جانی

جان فدای تو که هم جانی و هم جانانی

 

کشتۀ راه خدا، سید و شاه شهدا

افتخار بشر و تاج سر انسانی

 

 

کعبۀ دل

بوی بهشت می‌وزد از کربلای تو

ای کشته‌ای که جان دو عالم فدای تو

 

دیوانه‌وار، آمده‌ام تا به قتلگاه

وقتی به استغاثه شنیدم، صدای تو

 

نقدینه‌ای که داشتم از اشک و خون دل

تقدیم کرد، دیده به گنبدنمای تو

شکرانۀ تشرف به بارگاه ملکوتی اباعبدالله الحسین

پایان کعبه، کرب و بلا بود راه ما

آری حسین می‌دهد آخر پناه ما

 

خون خدا به کرب و بلا بود و حاجیان

در راه کعبه، وای بر این اشتباه ما

 

در نهضت پیشوای آزادگان و مرثیت اهل بیت آن امام همام
سلیمان عشق

نازم آن زنده شهیدی که بر داور خویش

سازد از خون گلو تاج و نهد بر سر خویش

 

تا دهد صبح ازل هدیه به سلطان ابد

به سر دست برد نعش علی اکبر خویش     

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×