دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
با چای روضه بود که دل‌ها جلا گرفت

وقتی دلی شکست، یقیناً بها گرفت

در سرسرای عرش معلا سرا گرفت

 

قربان عاشقی که دلش بیقرار شد

بعد از نماز شب، ز خدا کربلا گرفت

 

عشق کربلا

در سینه‌ام شرارۀ غم موج می‌زند

وقتی دلم به سمت حرم موج می‌زند

 

وقت نماز جای دعای قنوت هم

فکر حرم فقط به سرم موج می‌زند

 

حیران شدۀ چرخش پرگار حسینم

در دایرۀ عشق، گرفتار حسینم

حیران شدۀ چرخش پرگار حسینم

 

فریاد زند چاک گریبان جنونم

عمری ست که منصورم و بر دار حسینم

 

 

سمت روضه آمدن طی طریقت کردن است

در میان جمعم اما باز غربت می‌کشم جرم من این است که بار محبت می‌کشم

 

من همین در کنج عزلت آخرش می‌بینمت دودمان هجر را بعدش به عزلت می‌کشم

 

بزم عزا

ما از حسین قول شفاعت گرفته‌ایم با یا حسین از همه سبقت گرفته‌ایم

روز الست هر که به چیزی رسید و ما  عشق حسین را به امانت گرفته‌ایم

بوی محرم

دل من یاد محرم، به خدا حیران ست

یازده ماه وجودم همه سرگردان ست

 

دیر نیست آن شب پر شور که ما می‌گوییم

«عصر فردا بدنش زیر سم اسبان ست»

 

آب و گل ما ز کربلاست

قیمت نداشتیم ولی پربها شدیم

اسم حسین آمد و از خاک پا شدیم

 

تنگی جای ما خودش اصلاً سعادت است

وقتی که زیر خیمۀ لطف تو جا شدیم

 

در به در

سال‌ها هست که من دربه در اربابم

سال‌ها هست که او در پی کارم باشد

 

همۀ مردم دنیا اگرم ترک کنند

چه خیال است که ارباب کنارم باشد

 

جان فدای عطش کام اباعبدالله

مستی از جام تو سر منزل هوشیاری ماست

بیدل از عشق شدن شیوۀ دلداری ماست

 

مبتلای تب عشقیم و تجلی داریم

درد بیچارۀ این، لذت بیماری ماست

 

مفرد

مادر به اشک روضه مرا داده است شیر

در شیرم آب کرده، ولی سود با من است

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×