دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
دلم را می‌برد کرببلا...

نگاهم می‌کند اینجا خدا زود

و می‌گیرد در اینجا هر دعا زود

 

سلام اول هر روضۀ تو

دلم را می‌برد کرببلا زود

 

دادگاه روضه

بی وقفه، بی مقدمه هیئت گرفتنی ست

هیئت گرفتنی ست، سعادت گرفتنی ست

 

از موقع ورودیه تا آخر دعا

هر حاجتی در این دو سه ساعت گرفتنی ست

 

شیوۀ دلداری

مستی از جام تو سر منزل هوشیاری ماست

بیدل از عشق شدن شیوۀ دلداری ماست

 

مبتلای تب عشقیم و تجلی داریم

درد بیچارۀ این، لذت بیماری ماست

 

ماه پر بازتاب

گرفته‌اند ز روی تو انشعاب زیاد

که ماه بودن تو داشت بازتاب زیاد

 

اگر به سن اباالفضل می‌رسیدی تو

یقین به سینه نمی‌‌زد دگر رباب زیاد

 

هوای انار

دلم گرفته، هوای بهار کرده دلم

هوای گریۀ بی اختیار کرده دلم

 

رها کن از لب بام آن دو بافه گیسو را

هوای یک شب دنباله‌دار کرده دلم

 

زلف بی شکن

برای گفتن از تو سخن  نمی‌‌ماند

که روضه‌ات به دل انجمن نمی‌‌ماند

 

چه کرده است به اعضای دَرهَمَت شمشیر

که بر سیاهی زلفت شکن نمی‌‌ماند

 

معنای لفظ ‌ام ابیها

با طعم خنده‌های تو دنیا از این به بعد

نشناخت فصل فصل سر از پا از این به بعد

 

ای خوش به حال اهل مدینه که شد عیان

در چهرۀ تو حضرت زهرا از این به بعد

 

کهکشانی پر از ستاره

چون نهادی که بی گزاره شده

گوش تو بی دلیل پاره شده

 

آخرین راه که شده ست فرار

اول راه، راهِ چاره شده

 

از تیر گفته‌اند به کَرات شاعران

تیر آه از نهاد پدر در بیاورد

وقتی سر از گلوی پسر در بیاورد

 

بی شک برای بردن زیر گلوی تو

حق دارد اینکه تیر سه پر در بیاورد

 

مناجات حضرت سیدالشهدا (ع) در گودال قتلگاه

ای خوش آن عاشق که یارش در بر است

پای تا سر محو روی دلبر است

 

ای خوش آن عاشق که اندر کوی یار

جان سپارد در خم ابروی یار

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×