دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
منّت پیمانه

آن ساعتی خوش است که مستانه بگذرد

یعنی به زیر منّت پیمانه بگذرد

 

روزی ما به دست کریمان آشناست

کفر است پای سفرۀ بیگانه بگذرد

مرحمت‌ زهرا

بی‌ تو یک‌ لحظه‌ نخواهم‌ همۀ‌ دنیا را

با تو آسوده‌ کنم‌ طی‌، سفر عقبی‌ را

 

لحظاتی‌ که‌ به‌ زیر علمت‌ سینه‌ زدم‌

حس‌ نمودم‌ به‌ خدا مرحمت‌ زهرا را

 

دادگاه روضه

بی وقفه، بی مقدمه هیئت گرفتنی ست

هیئت گرفتنی ست، سعادت گرفتنی ست

 

از موقع ورودیه تا آخر دعا

هر حاجتی در این دو سه ساعت گرفتنی ست

 

شیوۀ دلداری

مستی از جام تو سر منزل هوشیاری ماست

بیدل از عشق شدن شیوۀ دلداری ماست

 

مبتلای تب عشقیم و تجلی داریم

درد بیچارۀ این، لذت بیماری ماست

 

شیرین‌ترین کلام

ملک دلم همین که به نام حسین شد

عبدی گناهکار غلام حسین شد

 

آرامشی نداشت وجودم به هیچ وجه

تا که به اذن فاطمه رام حسین شد

 

گریستیم به لب‌های خشک سقا

من و دعای  پیمبر چه ماه خوبی بود

کنار سفرۀ حیدر چه ماه خوبی بود

 

که دیده بر سر یک سفره نوکر و ارباب؟

و همنشینی مادر چه ماه خوبی بود

 

چشم بر آمدن ماه محرم داریم

تو خطا بخش و خطا پوش و تویی، توبه پذیر

من خطاکار و پشیمان و گناه آلوده

 

رمضان رو به تمام است ولی رحمت، نه

نشود بسته دری را که خدا بگشوده

 

به یاد کرببلایش دوباره گریانم

اگر چه بندۀ غافل، اگر چه نادانم

به زیر دین تو هستم، همیشه می‌دانم

 

دلیل دارد اگر چشم من ندارد اشک

مرا زمین زده این کثرت گناهانم

 

عالم به گریه افتاد

با یا علی، خدا را با اشک چشم خواندم

با فاطمه دعا را با اشک چشم خواندم

 

وقت اذان مغرب، چشمم به سفره تا خورد

آیات هل اتی را با اشک چشم خواندم

 

آفتاب روز و ماهتاب شب

خالقم اگر مواظب من است

صاحب الزمان مراقب من است

 

جامع المقدمات روی اوست

کسب دوری‌اش مکاسب من است

 

هوای انار

دلم گرفته، هوای بهار کرده دلم

هوای گریۀ بی اختیار کرده دلم

 

رها کن از لب بام آن دو بافه گیسو را

هوای یک شب دنباله‌دار کرده دلم

 

نهایت توحید

تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد

توحید در نهایت خود آشکار شد

 

با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛

از کار سروری جهان برکنار شد

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×