دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
گفتگوی حضرت زینب (س) و امام حسین (ع)
دلی دوتا و قد و قامتی دوتا تر از آن

اگر چه ایل و تبار مرا به همراهت...!

برو حسین که دست خدا به همراهت

 

دعای حرز لبم را به گردنت بستم

برو حسین که این بوسه‌ها به همراهت

آزاده باش، باری اگر دین نداشتی

ای تکنواز نابغۀ نینوا، حسین!

وی تکسوار واقعۀ کربلا، حسین!

 

ای از ازل نوشتِ سواد سرشت خویش

با سرنوشت غربت خود آشنا، حسین

کوتاه سروده
سنگ قبر

 

نامه‌ها را

فراموش کن

مظلوم حسین

که سنگ‌قبرش را هم

به خط کوفی نوشتند ...

شعر ورود به کوفه
تو عین آسمانی و این شهر عین خاک

این پشت بام‌ها که تو را سنگ می‌زنند دارند روی وجه خدا سنگ می‌زنند

با قصد خرد کردن عکس صفات حق سوی تمام آیینه‌ها سنگ می‌زنند  

غزل عاشورایی سعید بیابانکی
تو در میان غزل‌های ما نمی‌گنجی

لبانمان همه خشکند و چشم‌ها چه ترند درون سینۀ من شعرها چه شعله‌ورند نیامد آنکه سبویی عطش بنوشدمان هزار سال گذشته است و چشم‌ها به درند

تصدّق سر زینب دل مرا مشکن

به راه منزل تو بی‌قرار باید شد

پیاده راه فزون شد، سوار باید شد

 

عنان حنجر خود را زدست باید داد

اسیر گریۀ بی‌اختیار باید شد

غزل عاشورایی یوسفعلی میرشکاک
خیز و جامه نیلی کن...

خیز و جامه نیلی کن روزگار ماتم شد دور عاشقان آمد، نوبت محرم شد  

نبض جاده بیدار از بوی خون خورشید است کوفه رفتن مسلم گوییا مسلّم شد

اسیر روی تو هر دم محرّمی دارد

هر آن‌ کسی که نهان با تو عالمی دارد

به عمر نوح بیارزد اگر دمی دارد

 

به نامرادی گردون توجّهی نکند

ز گریه هر که بساط فراهمی دارد

سرخی پرچم تو مرا می‌کشد حسین

این روزها غم تو مرا می‌کشد حسین

شب‌های ماتم تو مرا می‌کشد حسین

 

تا آن دمی که منتقم تو نیامده ست

سرخی پرچم تو مرا می‌کشد حسین

 

به کربلا نرسیدن کم از رسیدن نیست

شبی که ریخت خدا در سبوی جانم می

چو تاک رفت به اعماق استخوانم می

 

علی الصّباح قیامت کسی است ساقی من

که می‌دهد به من و جمع دوستانم می

چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد

گر سر ما به قدوم تو دوان خواهد شد

دوش ما راحت از این بار گران خواهد شد

 

به بلندای قدت بر تو سلامی دادم

زین بلندی ادب مسلم عیان خواهد شد

 

از خدا خواسته‌ام ذبح منای تو شوم

زده‌ام فالی و امروز همان خواهد شد

از کودکی دلداده‌ات بودم

باور ندارم شاعرت باشم ولی تو بر بیت‌های زخمی‌ام مرهم نباشی

باور ندارم غرق اشک و روضه باشم تو شاهد این اشک و این ماتم نباشی

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×