دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
طفل، بابا، آب

دختری ماند مثل گل ز حسین

چهره‌اش باغ، باغِ نسرین بود

جایش آغوش و دامن و بر و دوش

بس که شور آفرین و شیرین بود

خطبۀ حضرت زینب (س) خطاب به مردم کوفه
پاسدار پرچم الله‌اکبر کشته‌اید

خاکتان بر سر که فرزند پیمبر کشته‌اید

نور چشم حضرت زهرا و حیدر کشته‌اید

 

شخص ایمان، روح قرآن، سرور آزادگان

خامس آل عبا، محبوب داور کشته‌اید

حرمت آیه‌­های قرآن

گریه کن تا غمت سبک بشود، گریه کن خیمه‌های ویران را

می‌دوانی کدام سوی زمین، چشم­‌های هنوز حیران را؟

 

خاک‌ها را که خون به دل کردند، آب را تا همیشه گل کردند

آتش کینه‌هایشان سوزاند، تکّه‌های دل بیابان را

زبان حال حضرت زینب (س)
داغ عطش

بانگ ترتیلی که روی نیزه‌ها پیچیده است بند بند مصحفی در بوریا پیچیده است از حرم داغ عطش چون خیمۀ ابری کبود دود آه تشنگان را تا کجا پیچیده است؟  

بابا ببین شبیه زنی سالخورده‌ام

بابا نگاه پر شررم درد می‌کند

قلب حزین و شعله‌ورم درد می‌کند

 

از بس برای دیدن تو گریه کرده‌ام

چشمان خیس و پلک ترم درد می‌کند

قهرمان صبر

آفتاب آسمان مجد و رحمت زینب است

حامی توحید و قرآن و ولایت زینب است

 

درّ دریای فضیلت، عنصر شرم و عفاف

قهرمان عرصۀ صبر و شهامت زینب است

کوتاه سروده
امام کوچک

این دشت پُر از نگاهِ بی‌شرم و حیاست

هر چند به قولِ عمه، این غم زیباست

در زیرِ شکنجه کودکی می‌خندید!

این مرد امامِ کوچکِ کرب و بلاست

نجابت موزون

زنی نشسته به قتل برادرش به تماشا

ز خیمه‌گاه کبودش به برزخی ز تمنا

 

زنی که مونس درد و زنی که همدم داغ است

زنی به جذبۀ حیدر، زنی به جلوۀ زهرا

در سوگ حضرت رقیه (س)
گل و پروانه

ملیکه‌ای که سماوات در پناهش بود هزار مرثیه در عمق هر نگاهش بود

قیام کرد علیه خزان چو ابر بهار و قطره قطرۀ چشم ترش سپاهش بود

سلام علی قلب الزینب الصبور
زینب سرش شکسته ولی سرشکسته نیست

با دست بسته است، ولی دست بسته نیست

زینب سرش شکسته ولی سرشکسته نیست

 

هرچند سربه زیر، ولی سرفراز بود

زینب قیام کرده چون از پا نشسته نیست

 

زینب اسیر نیست، دو عالم اسیر اوست

اورا اسیر قافله خواندن، خجسته نیست

کوتاه سروده
رسیده جان بر این لب

دو چشمم در دل شب عمه زینب

شد از باران لبالب عمه زینب

 

لب بابا، لب من، شوق بوسه

رسیده جان بر این لب عمه زینب

 

یک لرزه بیانداز بر این معجر سبزت

ای آنکه شکستی کمر فاصله‌ها را

بگذاشته‌ای پشت سرت مرحله‌ها را

 

از برکت چشمان مسلمان تو داریم

سوگند به سجادۀ تو نافله‌ها را

 

ای آنکه کشیده است بیابان به بیابان

ردّ قدمت زحمت این آبله‌ها  را

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×