ولایت عشق و حدیث ولادت
محمدحسین مهرآیین
فاطمه زهرا(ع) نوزاد فروزان را در قنداق نزد سرور آفرینش پیغمبر اکرم (ص) آورد و حضرت در گوش راست نورسیده قدسى اذان و در گوش چپش اقامه خواندند و جبرییل (ع) فرود آمد و فرمود ...
فاطمه زهرا(ع) نوزاد فروزان را در قنداق نزد سرور آفرینش پیغمبر اکرم (ص) آورد و حضرت در گوش راست نورسیده قدسى اذان و در گوش چپش اقامه خواندند و جبرییل (ع) فرود آمد و فرمود ...
شب فراگیر است و دستان صبح را به زنجیر میخواهد، حرامیان به منبر رسول حق نشستهاند و بر تأیید باطلشان نور چشمان رسول را میطلبند. نور را اما با سیاهی چه کار؟
پیغمبر (ص) بیرون آمد، در حالی که حسن و حسین با او بودند و هرکدام بر یک دوش پیامبر بودند. حضرت، یک بار حسن را میبوسید و یک بار حسین را؛ تا به ما رسید و فرمود: «من احبّ الحسن و الحسین فقد احبّنی و من ابغضهما فقد ابغضنی؛ هرکس حسن و حسین (ع)را دوست بدارد، همانا مرا دوست داشته و هرکس آنها را دشمن بدارد، پس البته مرا دشمن داشته است.»
امام حسین پس از آنکه توسط والی مدینه تهدید شد. با شهر مدینه وداع کردند و آماده خروج از مدینه شدند.
موسى بن جعفر (ع) پیش آمد و فرمود:
سلام بر تو یا رسول اللَّه، سلام بر تو ای پدرجان!
رنگ صورت هارون تغییر کرد و آثار خشم در چهرهاش آشکار شد!
علیرغم شرایط خفقان و فشار زیادی که در زمان امام کاظم (ع) بر روی آن امام و اصحاب ایشان بود، آن حضرت مانند سایر ائمه (ع)، به شیعیان خود، توصیه به زیارت امام حسین (ع) می کردند و سعی در بیان عظمت آن حادثه داشتند.
از بابالبغداد وارد شهر میشویم. این جا همه چیزش متفاوت است. کوچک و بزرگ این شهر با همه جا فرق میکند. اصلا هوای این شهر سنگینتر از آن است که بخواهی راحت نفس بکشی. چه انتظاری داری؟
عقربه مسیر خود را گم کرده بود.
مدام دور خود میچرخید، میچرخید، میچرخید...
قبله کجاست خدای من؟
اما این بار، عون، پسرش را آوردهاند...
حتی صدای ردپای اشکی بر گونهای هم به گوش نمیرسد!
بنت اسد آرام و سنگین به سوی خانه حق قدم برمیدارد، دشواری حمل امانت الهی آهسته آهسته آسان میشود.
کعبه! آغوش بگشای که قرار است راز خداوندی را از او بگیری و به عالمیان هدیهاش دهی.
پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.
×