دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
پیلۀ عشق

از جهان گر چه به جز غصه ندیدیم حسین

غم و اندوه شما باز خریدیم حسین

 

شیوۀ چشم شما بود به دل آتش زد

چقدر از غمتان داغ کشیدیم حسین

شبنم مقدس

این بیرق و سیاهی ماتم مقدس است

آب و هوای تکیه برایم مقدس است

 

اشک برای تو به خدا ارث مادری ست

این قطره‌های جاری شبنم مقدس است

زائر تو هر قدم گریست

نام حسین را که نوشتم قلم گریست

اول قلم گریست سپس دفترم گریست

 

هرچند باعث همۀ گریه‌ها غم است

اما همین که داغ تو را دید غم، گریست

شمع خرابه

دیدم به خواب شمع خرابه شدی پدر

گفتم: چگونه بی تو شبم را سحر بُوَد؟

گفتی: قرار آخر من با تو امشب است؛

بابا برای وصل تو، چشمم به در بُوَد

آینۀ شکسته

 

آیینه‌ای که از غم بابا شکسته بود

پهلو کبود، کنج خرابه نشسته بود

 

از غصه‌ها جگرش را نظاره کن

مثل تمام پیکر بابا گسسته بود

 

خرابه

بابا معجرم رو با خودت بیار

زَر و زیوَرم رو با خودت بیار

حالا که داری میای اگه میشه

داداش اصغرم رو با خودت بیار

سورۀ کوثر امام حسین

سورۀ کوثر امام حسین

جلوۀ مادر امام حسین

نمک لشگر امام حسین

نازنین دختر امام حسین

غنچه‌ای بودم و از ساقه شکستند مرا

بردن نام تو هر چند خطر داشت پدر

دخترت عشق تو را مد نظر داشت پدر

 

ذره‌ای ترس به دل راه ندادم زیرا

دخترت مثل علمدار جگر داشت پدر

سه ساله فاطمه‌ای دست بر دعا مانده

دوباره قافله رفت و رقیه جا مانده!

چه تند می‌رود! این ساربان وا مانده

 

خدا به خیر کند! باز گم شدم بابا

بیا ببین که فقط چند رد پا مانده

روضه‌های مکشوفه

دوباره روضۀ با آب و تاب می‌گیرم

من از مراثی‌ام آخر جواب می‌گیرم

 

سه روز کرده کفن چون تن تو را خورشید

عزا برای تو با آفتاب می‌گیرم

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×