دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
خاطرات زیارت

خاطرات زیارتی هرچند

از نظر غالباً نخواهد رفت

آخرین بار که حرم رفتم

هرگز از یاد من نخواهد رفت

سورۀ کوثر

دخترا بدون بابا می‌میرن

دخترا بدون بابا آواره

از قدیمیا شنیدم گریه کن

نداره، کسی که دختر نداره

دعای مستجاب

کنج خرابه حالم از این غم خراب شد

پیراهنم ز پهلوی زخمی‌خضاب شد

 

خیلی برای خشکی لب‌هات گریه کرد

دیدم کنار آب فرات عمه آب شد

کعبۀ دل

من دسته گل پرپر گلزار حسینم

من شمع فروزان شب تار حسینم

من کنج قفس مرغ گرفتار حسینم

من عاشق دل باخته و یار حسینم

قطار خسته

لباس پاره دارم، وصل جانان را چه باید کرد؟

پدر خوش آمدی ناخوانده مهمان را چه باید کرد؟

 

مرا تنها میان گرگ‌ها ول کردی و رفتی

نگفتی دخترم من؟ درد هجران را چه باید کرد؟

 

خورشید روی نیزه

بین بازوهای بابا تاب بازی می‌کند

کودکی که با پدر در خواب بازی می‌کند

 

می‌پرد از خواب می‌بیند که رویا دیده است

می‌نشیند با دوچشمش آب بازی می‌کند

سحر نسیم گذشت از سر مزار شهیدان

من الغریب نوشتی إلی الحبیب سلامی

حبیب رفت به میدان، چه رفتنی! چه قیامی!

 

سحر نسیم گذشت از سر مزار شهیدان

هنوز در پی بویی که می‌رسد به مشامی

گدایی کردن حاتم

آنچنان که بارش باران نم نم دیدنی است

چشم خیس گریه کن های شماهم دیدنی است

 

هم نزول حضرت جبریل سوی روضه‌ها

هم گدایی کردن امثال حاتم دیدنی است

فطرس کجاست تا ببرد این پیام را؟

من پیک عشق هستم و نامه بر حسین

اول فدایی حرم خواهر حسین

 

لب تشنه‌ام ولی نزنم لب به آب‌ها

سیراب می‌شوم فقط از ساغر حسین

 

بهشت، این همه لطف و صفا کجا دارد؟

عجیب هیئت تو بوی کربلا دارد

چقدر حال و هوای حرم صفا دارد

 

میان روضۀ تو بوی سیب می‌آید

و بعد، رایحۀ قتلگاه را دارد

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×