دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
الوداع گل سرخ!

گلویت را ببوسم نازدانه

به لحنی تازه سر دادی ترانه

 

در این قابِ غمین، چشم‌ات چه زیباست!

دریغا! عمر گُل کوتاهِ کوتاست

پدر تشنه‌ها خداحافظ

یا بن خیر النساء خداحافظ

در پناهِ خدا، خداحافظ

تو هنوزم مرا نبوسیدی پدر تشنه‌ها خداحافظ

کوتاه سروده
دست استجابت

دو دست استجابت پر درآورد

ز کار آسمان‌ها سردرآورد

 

دو تا دست دعا، الله‌اکبر!

سر از گهوارۀ اصغر درآورد

ای کاش...

فغان می‌زد که یا رب خاک این صحرا نبود ای کاش

و آغوشش به روی کاروان‌ها وا نبود ای کاش

 

زمین کربلا برخاست بر پا، نیزه‌ها را دید

و با خود گفت امروزِ مرا فردا نبود ای کاش

 

یقین تکلیف طفلان، با عطش این گونه روشن بود

فراتی هست اینجا پیش رو، اما نبود ای کاش

از روز اول

گریه بود اولین صدا، آری! روز اول که چشم وا کردیم

صاحب اشک! همه اسم تو را با همان اشک‌ها صدا کردیم

 

شیر می‌داد مادر و فکرش پیش شش‌ماهۀ تو بود انگار

شیر مادر اگر کمی خوردیم به علیاصغر اقتدا کردیم

به کودک ششماهۀ امام حسین (ع)
مُهر عاشورا

هوای العطش نای گلِ اناری شد

ترانه خشک شد و آب، زخمِ کاری شد

 

ضریح زخم بلندش در آن تبسم سرخ

هوای بالِ هزار آسمان، قناری شد

آتش گرفته

خدایا پیکرم آتش گرفته

دل غم پرورم آتش گرفته

 

 شهادت نامه را با خون نوشتم

 ولیکن دفترم آتش گرفته

 

زبان حال حضرت زینب (س) با آقا اباالفضل العباس (ع)
نادیدنی‌ها

رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدی

عباس من! دیدی اما مانند خواهر ندیدی

 

آن صورت مهربان را، محبوب هر دو جهان را

وقتی غریبانه می‌رفت بی یار و یاور ندیدی

خمیازۀ قدم

گرفتم این که به صبح آفتاب برگردد

علی چگونه به چنگ رباب برگردد

 

حکایتی است که از شیرخوار ما سر زد

کسی سپید بیاید خضاب برگردد

شعری از کتاب رقعه، سرودۀ حمیدرضا برقعی
اتمام حجت

ننوشتید زمین ها همه حاصلخیزند؟

باغ‌هامان همه دور از نفس پاییزند

 

ننوشتید که ما در دلمان غم داریم؟

در فراوانی این فصل تو را کم داریم

 

ننوشتید که هستیم تو را چشم به راه؟

نامه نامه لک لبیک ابا عبدالله

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×