دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
مشکش پر از تشنگی بود

شروع قصّه این جا بود

یه سقّا بود که دست نداشت

مشکش پر از تشنگی بود

اسبش دیگه نفس نداشت

ای جملۀ بلند جنون، تشنه قید تو

از بس که سینه زد دل من هر محرّمت

 یک سینه‌سرخ شد دلم و پر زد از غمت

 

پر زد فراز شهر جهان دید سوگوار

 هر گوشه قد کشیده علم‌های ماتمت

بیرقی سبز سرنگون

ای گیاهِ برآمده! ابتری، بی‌بری هنوز  ای درختِ خزان‌زده! از گیاهان سری هنوز  می‌پرید ای پرندگان روزی از قیدِ آشیان  مانده بر شانه‌های‌تان اثری از پری هنوز   

حالا من و تو در غم اینان چه می‌کنیم؟

از کاروان خسته به گوشم صدا رسید  سعی و صفا رها شده و نینوا رسید  فریاد قدسیان همه شد تا فلک بلند  شادی گذشت، موسم درد و بلا رسید 

بـس قـرن‌ها که نـام تـو پـیـچیـده در جهان

 خــون تــو آفـــتـاب شـد از بـام‌هـا گـذشــت

 شـد کـوه ســیـل و بر سر بدنـام‌ها گـذشـت

 

 نـامــت شـــراب کـوثـر ایـمان و عشـق بـود

 صــدها هـزار جـرعـه شـد از جام‌ها گذشت

دوست داران شما مردان عاشق پیشه‌اند

چشم‌های گریه باموی پریشان داشتیم

بس که در این ماه ما شام غریبان داشتیم

 

در خیابان‌ها صدای طبل‌ها پرکرده است

فکر کن اندازۀ دنیا خیابان داشتیم

چقدر صحنۀ اعجاز عاشقی زیباست

شروع فصل سرودن، شروع ماتم هاست و درنگاه ِ تمام ِ فرشته‌ها غوغاست چقدر تشنه پریدن به کامشان شیرین چقدر وسعت دل‌های پاکشان دریاست

 

کیست این سرو قد تشنه لب مشک به دوش؟

کیست این کز لب دیوار من آویخته زلف تاک­وش، شیشه به دست، از همه سو ریخته زلف

کیست این راز پریشانی من، در موهاش تکیه­‌گاه سر شوریدۀ من، بازوهاش

کیست این؟ عطر غزل می­‌وزد از پیرهنش ای صبا مرحمتی کن بشناسان به منش

هرکه را گم کرده‌ای ای عشق در او جستجو کن

کیست این؟ آوای کوهستانی داوود با او

هرم صدها دشت با او، لطف صدها رود با او

 

هرکه را گم کرده‌ای ای عشق در او جستجو کن

شمس با او، قیس با او، نوح با او، هود با او

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×