دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
روضۀ «بس کن رباب»

به سنگفرش و به حوض و به آب دقت کن

به طرز نقش، به رنگ و لعاب دقت کن

 

ببین چه طور نشسته به محضر گنبد

به صحنۀ ادب آفتاب دقت کن

 

روضۀ انگور

آمدی در خاک ایران، خاک ایران سبز شد از جنوب کشور من تا خراسان سبز شد

 

ردِّ پایت شد مسیر رودهای بی قرار هر کجا که آمدی حتی بیابان سبز شد

 

شب عاشورا و حرم حضرت رضا (ع)

 

در حریم رضوی بار دگر شور عزاست

کعبه‌ی عشق، عزادار غم عاشوراست

 

جاری از دیده‌ی زوّار رضا اشک غم است

روشن اندر کف خدّام رضا شمع عزاست

هشت

نمره‌ی صندلی‌ام باز درآمد هشت است

ساعت رفتن من نیز به مشهد هشت است

 

همه جا مضربی از هشت و به تخت اعداد

آن که امروز نشسته است به مسند هشت است

اوج غربت

در اوج غربت و غم زهر کینه یارش بود

میان حجره دلش تنگ گلعذارش بود

 

در آرزوی جوادش دمی قرار نداشت

به آخرین نفسش چشم انتظارش بود

یار خراسانی

میلم کشیده مژدۀ مهمانی‌ام دهند

جایی کنار یار خراسانی‌ام دهند

 

این بار می‌روم که بخواهم ز محضرش

یکبار هم اقامت طولانی‌ام دهند

خادم افتخاری

نام تو را بردم زمستانم بهاری شد

در خشکسالی دلم صد چشمه جاری شد

 

بعد از زمانی که گدایی تو را کردم

دار و ندار من عجب دار و نداری شد

هر لحظه فطرس آمده پابوسی شما

گلدسته‌های مرقدتان پایه‌های عرش

فانوس‌های ساحل بی‌انتهای عرش

 

بر ساحت ضریح تو انس و ملک دخیل

آیینه‌کاری حرمت کار جبرئیل

 

داستان دوبارۀ کوچه

هم به دیوار بستگی دارد

هم به مسمار بستگی دارد

 

داستان دوبارۀ کوچه

به شب تار بستگی دارد

وصل کن این فراق را

وصل کن این فراق را از دور

بر کۀ باتلاق را از دور

 

ضربانم رضا رضا شده است

بشنو این اشتیاق را از دور

 

کربلایی شده هرکس به علم فکر کند

من ندیدم که کریمی به کرم فکر کند  به چه مقدار به زائر بدهم فکر کند

 از شما خواستن عشق است، ضرر خواهد کرد  هر که در وقت گدایی به رقم فکر کند 

نسخۀ ایرانی کرب‌وبلا

از شب میلاد تو این گونه حاصل می‌شود

ماه روز اول ذی‌القعده کامل می‌شود

 

گوئیا شأن نزولش می‌شود ایران ما

هر چه بر «موسی بن جعفر» سوره نازل می‌شود

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×