دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
شاه عباس در آن حکم گدا می‌گیرد

لب اگر خورد به پیمانه بها می‌گیرد

سنگ با دست شما حکم طلا می‌گیرد

 

شاهد واقعه سلمانی نیشابوراست

هرکسی خواست بداند که کجا می‌گیرد

عطر و بوی نجف و کرببلا می‌آید

چه خبر هست که در کون و مکان غوغا شد؟

 چه خبر هست که اینگونه جهان شیدا شد؟

 چه خبر هست که پرهای ملائک وا شد؟

 چه خبر هست مگر معجزه‌ای برپا شد؟

زائر شدم، زیارتِ این بار کربلاست

امشب به روی مأذنه نقاره می‌زنم

چشمه شدم، برای تو فوّاره می‌زنم

تا صبح، مِی به عشق تو همواره می‌زنم

طرحی برای این دل آواره می‌زنم

 

از سمت نور، رایحۀ یار آمده

تو حسین بن علی هستی و اکبر داری

 

باز در عرش خدا ولوله بر پا شده است

دری از عرش به سمت دل ما وا شده است

 

ازدحامی است درِ بیتِ امام هفتم

جن و انس و ملک آنجاست، چه غوغا شده است

راهی خاک کرب و بلایم نمی‌کنی؟

با اینکه پر شده قلم از واژه‌های تو

طبعم نمی‌کشد چه بگویم برای تو

 

لکنت گرفته است زبان قصیده‌ام

ماندم چگونه شعر بریزم به پای تو!

 

جامانده از شتاب تو این پای ناتوان

دستم نمی‌رسد به غبار عبای تو

خوب شد مشهد الرّضا داریم

قطعه قطعه زمین پر از شور است

نغمه‌ها در ردیف ماهور است

 

دل مهدی فاطمه شاد و

آسمان صحن بارش نور است

 

باز روشن شده است چشم فلک

چشم بیمار قلب، شب کور است

از مشهد الرضا به سوی کربلا

 

اول تو را، خدای کریمان ! تو را سپاس

آخر تو را رحیمِ رحیمان تو را سپاس

 

اینک زبان بنده نوازی گشوده‌ای

کَلِّمنی ای خدای کلیمان تو را سپاس

کی با کبوتران حرم کربلا روم؟

شب بود و شور بود و سلام فرشته‌ها

از عرش تا به فرش، قیام فرشته‌ها

باران شوق بود و امام فرشته‌ها

شب بود و گرم سجده تمام فرشته‌ها

کو کرببلا و نجفم! دیر شد آقا

امشب که خدا با تو نمایان شده آقا

انگار دلم تازه مسلمان شده آقا

 

از یاد برد نام  بهشت ابدی را

هرکس که دلش اهل خراسان شده آقا

ساک خود وا نکرده زائر شد

از سر پیچ جاده راه افتاد

با صفا صاف و ساده راه افتاد

پا برهنه پیاده راه افتاد

پدر خانواده راه افتاد

خواهری نیست اینجا کنارم

لب خشک و داغی که در سینه دارم سبب شد که گودال یادم بیاید اباصلت! آبی بزن کوچه‌ها را قرارست امشب جوادم بیاید قرار است امشب شود طوس، مشهد شود قبله‌گاه غریبان مزارم

چه شد ای سر بریدۀ زینب؟

بوی باران و بوی دلتنگی

می‌وزد از حوالی چشمت

چه شده که شقایق و لاله

می‌چکد از زلالی چشمت

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×