دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
به مناسبت شهادت امام علی (ع)
چندی است مانده سفره‌ها بی نان و خرما

 

بی آشنا مانده غریبی بین خلقت

دیگر نمی‌آید صدای پای غربت

 

چندی است مانده سفره‌ها بی نان و خرما

دیگر ندارد کوفه شبگرد محبت

به مناسبت شهادت امام علی (ع)
نَهم با کام عطشان زیر خنجر، حنجر خود را

به خاک تربتت بابا نهادم تا سر خود را

شنیدم نالۀ جانسوز زهرا، مادر خود را

 

نگه بر دیدۀ گریان مادر کردم و دیدم

که می‌شوید زاشک دیده زخم شوهر خود را

به مناسبت شب قدر
به زمین خوردن سقّا، همه را می‌بخشی

امشب ای خالق یکتا همه را می‌بخشی

در شب قدر، خدایا همه را می‌بخشی

 

ای کریمی که همه ریزه‌خورخوان توأند

سفره‌ات هست مهیّا، همه را می‌بخشی

 

گر چه ما غرق گناهیم ولی از سر لطف

می‌کنی باز مدارا، همه را می‌بخشی

زینبش را به اباالفضل سفارش می‌کرد

کیست این مرد که شب کیسۀ خرما می‌برد

روز می‌آمد و از سینه نفس‌ها می‌برد

 

کیست این مرد که تا تیغ به بالا می‌برد

رزم را با مدد از حضرت زهرا می‌برد

 

این خدا نیست ولی مقصدِ هر راه است این

اَشهدُ اَنَّ علیّاً ولیّ الله است این

به مناسبت شهادت امام علی (ع)
از کرب و بلا گفت و حکایات غریبش

پیچیده شمیم گل پرپر شب آخر

حرف سفر و داغ مکرر، شب آخر

 

اشکی که شده نذر غم فاطمه سی سال

انگار شده چند برابر شب آخر

به مناسبت شهادت امام علی (ع)
بین حصیر پاره پدر را حسین برد

با گریه ایستاد، دوباره نگاش کرد

تسبیح را به دست گرفت و دعاش کرد

 

معلوم می‌شود که نمک گیر زینب است

وقتى به جاى شیر، نمک را غذاش کرد

باور نمی‌کند که علی را زمین زدند

وقتی خبر رسید که مسجد سری شکست

در گوشه‌ای ز خانه قد دختری شکست

 

باور نمی‌کند که علی را زمین زدند

آن حیدری که با نگهش خیبری شکست

شعر جدید سید مجتبی ربیع نتاج به مناسبت ضربت خوردن امام علی (ع)
انگار حرفی هست با ماه و ستاره

امشب تمام بندهای جوشن من

از یا علی و یا علی و یا علی بود

ای کاش در کوفه به جای حلقۀ در

یک حلقه از عمار و سلمان  با علی بود

خونت از شاهرگ کرب و بلا می‌جوشد

شک ندارند که تو پاک و بهارآمیزی

مثل نور از دل هر روزنه، روح‌انگیزی

 

تکیه دادند به تو ماه و زمین و خورشید

دیده بودند که از بوی خدا لبریزی

 

دیده بودند که شب‌ها لب هر کوچۀ دور

نور در کاسۀ بی‌جان زمین می‌ریزی

روضه‌خوان چشم‌های حضرت شد

چشم‌هایش پر از تبسم بود

چشم نه آسمان هفتم بود

 

آسمان نه، شکوه این خلقت

در طلوع نگاه او گم بود

در کوفه یا در کربلا فرقی ندارد

مشت خدا در پیش چشم خلق وا شد کعبه دهان وا کرد و رازی بر ملا شد

نرخ خدا بالا و بالا رفت آنی بازار آمد در کف رکن یمانی

کوتاه سروده
محراب به گودال شباهت دارد

از صبح ازل دو حادثه در راهند

دو زخم که تا شام ابد جان کاهند

 

محراب به گودال شباهت دارد

دو نقطه که میزبان ثارالله­اند

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×