دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
با توام آی حضرت باران

داری از قصد می‌زنی یک ریز با سر انگشت خود به شیشۀ من

قطره قطره نمک بپاش امشب روی زخم دل همیشۀ من

خطبۀ اشک برای شهدا سهم تو شد

بعد از آن واقعۀ سرخ، بلا سهم تو شد

پیکر سوختۀ کرب و بلا سهم تو شد

 

بعد از آن واقعه هفتاد و دو آیینه شکست

ناگهان داغ دل آینه‌ها سهم تو شد

عشق با زینب تجلّی یافته

با حدیث عشق غوغا می‌کنم

عشق را باعشق معنا می‌کنم

 

صحبت از عشق است و نام زینب است

عشق معنای تمام زینب است

 

کیست زینب جز خدای عاشقی

صاحب صوت رسای عاشقی

رهایش نکردی...

دلم بد شد اما رهایش نکردی

تو از بین خوبان جدایش نکردی

 

مُحرّم رسید و غلام تو برگشت

نظر بر دل بی­‌وفایش نکردی

کوتاه سروده
قرآن به روی نیزه

نگاهت دارد اعجاز مسیحا

قیامت می‌‎کند صحرا به صحرا

 

بخوان قرآن به روی نیزه و بعد

ببین تازه مسلمان‌های خود را

هلهله‌های زخمی

بین خون و خاک، قرآن کریم افتاده است

آتشی در جای ­جای این حریم افتاده است

 

هر چه مروارید خونین بوده در دریای درد

پای پلک خیس طفلان یتیم افتاده است

 

از لب هر بامِ رسوایی مسیر سنگ‌ها

سمت بال زخم‌دار یاکریم افتاده است

تقدیم به حضرت ام کلثوم (س)
سنگ صبور

تو آمده‌­ای که نینوایی باشی

تا راوی قصۀ جدایی باشی

 

در دامن فاطمه قرارت دادند

تا سنگ صبور ماجرایی باشی

تصویر پیمبر به زمین افتاده ا­ست

ای باغچه­‌ها که یاس پرپر دارید!

هفتاد و دو پروانۀ بی‌سر دارید

تصویر پیمبر به زمین افتاده ا­ست

این عکس هزار تکه را بردارید!

بوسید تیری گلویِ آن شاخۀ نسترن را

پوشید سرباز کوچک،  قنداقه،  یعنی کفن را پیمود یاس سپیدی راه شقایق شدن را

نالید یعنی مرا هم در کاروانت نصیبی است یعنی که در پیشگاهت آورده‏‌ام جان و تن را

از کوه بپرسید چه آمد به سر ماه

این دشت ندیده است بهارانی از این دست بر سینۀ خود نم نم بارانی از این دست از کوه بپرسید چه آمد به سر ماه در ساحل امواج خروشانی از این دست

به مناسبت سالروز ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)
نگاه کن که لبش ذکر کربلا دارد

 

زره فروخته شد تا تو را به دست آرد

کسی که فاطمه دارد دگر چه غم دارد؟

 

علی دلی است که در سینه بی‌قرار آمد

و آمده است که صد دل به دوست بسپارد

به مناسبت شهادت امام جواد (ع)
با یاد جدّم از عطش مى‌سوزد این دل

 

رزمندۀ عشقم مرا همسنگرى نیست

مادر نه، فرزندى نه، یار و همسرى نیست

 

جز مرگِ غربت با دل صد پاره از غم

بهر نجات از غصه راه بهترى نیست

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×