دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
شیرین‌ترین کلام

ملک دلم همین که به نام حسین شد

عبدی گناهکار غلام حسین شد

 

آرامشی نداشت وجودم به هیچ وجه

تا که به اذن فاطمه رام حسین شد

 

شب انتظار

 

اومدم دعا کنم تا که بیای

هی خدا خدا کنم تا که بیای

بعداز این می‌خوام که همراه دعا

دوری از خطا کنم تا که بیای

 

گریۀ بی صدا

نه رواقی، نه گنبدی، حتی

سنگ قبری سرمزار تو نیست!

غیر مشتی کبوتر خسته

خادمی، زائری، کنار تو نیست

 

عزای سوختن

نفس نفس زدنم را حسین می‌‌بیند

جراحت بدنم را حسین می‌‌بیند

 

نحیف هستم و آتش به جانم افتاده

و شعله‌های تنم را حسین می‌‌بیند

 

شبیه تشنه لب کربلا گلویت سوخت

فقیر بذل نگاه تو یا ولی الله

اسیر زلف سیاه تو یا ولی الله

به انتظار پناه تو یا ولی الله

نشسته بر سر راه تو یا ولی الله

 

عرش خدا

بر هم نزن نماز مرا، بی هوا نزن

حالا که می‌‌زنی، جلوی آشنا نزن

 

سجاده و عبای مرا می‌‌کشی، بکش

اما لگد به تربت کرب و بلا نزن

 

گریستیم به لب‌های خشک سقا

من و دعای  پیمبر چه ماه خوبی بود

کنار سفرۀ حیدر چه ماه خوبی بود

 

که دیده بر سر یک سفره نوکر و ارباب؟

و همنشینی مادر چه ماه خوبی بود

 

چشم بر آمدن ماه محرم داریم

تو خطا بخش و خطا پوش و تویی، توبه پذیر

من خطاکار و پشیمان و گناه آلوده

 

رمضان رو به تمام است ولی رحمت، نه

نشود بسته دری را که خدا بگشوده

 

بوسه بر شش گوشه با چشمان تر مانده هنوز

ذکر استغفارهایم بی اثر مانده هنوز

یک نگاهی کن گدایت پشت در مانده هنوز

 

گریه‌ها کردم ز دوری‌ات ولی آقای من

بندۀ بیچاره از تو بی خبر مانده هنوز

 

به یاد کرببلایش دوباره گریانم

اگر چه بندۀ غافل، اگر چه نادانم

به زیر دین تو هستم، همیشه می‌دانم

 

دلیل دارد اگر چشم من ندارد اشک

مرا زمین زده این کثرت گناهانم

 

عالم به گریه افتاد

با یا علی، خدا را با اشک چشم خواندم

با فاطمه دعا را با اشک چشم خواندم

 

وقت اذان مغرب، چشمم به سفره تا خورد

آیات هل اتی را با اشک چشم خواندم

 

ماه پر بازتاب

گرفته‌اند ز روی تو انشعاب زیاد

که ماه بودن تو داشت بازتاب زیاد

 

اگر به سن اباالفضل می‌رسیدی تو

یقین به سینه نمی‌‌زد دگر رباب زیاد

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×