دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ظلمت دل

زمان لطف، صحبت از حقارتم نمی‌کنی

کریمی‌ و نظاره بر لیاقتم نمی‌کنی

 

تو را ز یاد می‌برم زمان معصیت، ولی

مرا مؤاخذه برای غفلتم نمی‌کنی

 

آب و گل ما ز کربلاست

قیمت نداشتیم ولی پربها شدیم

اسم حسین آمد و از خاک پا شدیم

 

تنگی جای ما خودش اصلاً سعادت است

وقتی که زیر خیمۀ لطف تو جا شدیم

 

جان فدای عطش کام اباعبدالله

مستی از جام تو سر منزل هوشیاری ماست

بیدل از عشق شدن شیوۀ دلداری ماست

 

مبتلای تب عشقیم و تجلی داریم

درد بیچارۀ این، لذت بیماری ماست

 

قطره بودم، در حریم کربلا دریا شدم

راه را گم کرده‌ام، آواره و تنها شدم

یاد آقایم نبودم، غرق در دنیا شدم

 

دل سپردم به همه، الا عزیز فاطمه

حق من بوده دچار غصه و غم‌ها شدم

 

دادخواه خون خدا

ای بر فراز چرخ، رسیده خروشتان

بر طوفان نوح کرده به پا، جنب  و جوشتان

 

پیوسته بود بار ولایت به دوشتان

من مهدی‌ام که ناله‌ام آید به گوشتان

 

یاد غم کربلا

کشید بند طناب و تو را زمینت زد

میان کوچه تو را بی هوا زمینت زد

 

همین که پا شدی از جا، دوباره افتادی

دوباره کینۀ آن بی خدا زمینت زد

 

کشتۀ مژگان

ای کشتۀ مژگان سیاه تو سپاهی

ما نیز هلاکیم، به ما نیز نگاهی

 

از ما که سیاهیم مگردان نظر خویش

بگذار بیفتند سیاهان به سیاهی

 

به هر نیت که خواهی ‌ای صنم، نامی ‌ببر از من

طلسم بخت ما را بشکن ‌ای باد صبا یک شب

بیاور بویی از آن زلف مشکین سوی ما یک شب

 

به هر نیت که خواهی ‌ای صنم، نامی ‌ببر از من

دعا را گر نیم قابل، به نفرین کن صدا یک شب

 

بعد تو، من شعله شدم، سوختم

گرچه در آغوش کشیدم تو را

گریه چنان شد که ندیدم تو را

 

اکبر و اصغر همگی کوثرند

لیک من تشنه گزیدم تو را

 

صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین

ای زلف تو هم هندسه، هم شخص مهندس

تاریخ بنا از مژه فرمود مؤسس

 

ما جز الف قامت تو هیچ نگفتیم

شد دال در این مسئله بالای مدرس

 

ای دیده بیا همدم داغ جگرش باش

یک روز پی کسبی و در فکر معاشی

یک روز شدی غرق تماشای حواشی

 

ای طالب طوف نوۀ زادۀ کعبه

وقتش نشده تا که سرت را بتراشی؟

 

مفرد

فسق لب بوسه نچیدن ز ضریح تو بود

در مقامی‌که به پایت زند اکبر، بوسه

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×