دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
حتی ز پشت پنجره هم دوست دارمش

خاکیست، بی ریاست، صفا دارد این حرم

بر خاک با صفاش قسم دوست دارمش

 

مضمون ناب اهل قلم بوده این بقیع

من هم شبیه اهل قلم دوست دارمش

 

زمستان

درد دل ما بی تو فراوان شده آقا

دل‌ها همه امروز پریشان شده آقا

 

بد می‌‌‌گذرد زندگی مردم دنیا

بی تو همۀ سال، زمستان شده آقا

 

مرهم

یک وقت از ما نوحه و دم را نگیری

سینه‌زنی و شور و ماتم را نگیری

 

خیلی میان روضه‌هایت سود کردیم

یک موقع از ما روضه و غم را نگیری

 

زبور اشک

روشن شد از چراغ حسینیه طور اشک

خورشید غبطه می‌خورد اینجا به نور اشک

 

داود‌های مرثیه از راه می‌‌‌رسند

با آیه‌های تشنه لبی از زبور اشک

 

یک شب به رونمایی این شعرها بیا

در محفل صمیمی ما با حضور اشک

 

خاک تربت

نگاهم می‌‌کند اینجا خدا زود

و می‌‌گیرد در اینجا هر دعا زود

 

سلام اول هر روضۀ تو

دلم را می‌‌برد کرببلا زود

 

فرمود اگر بی دین شدید، آزاده باشید

حرفی نمانده دوستان و دشمنان را

پر کرده است از نام خود گوش جهان را

 

فرمود اگر بی دین شدید، آزاده باشید

با این سخن دربند کرد آزادگان را

 

اینکه ما نوکر شدیم از ربنای فاطمه است

خانه‌ای که سردر آن جای چوب پرچم است

چارچوبش تکیه گاه بانویی قامت خم است

 

هم چو سلمان‌ اندرونی رفتن این خانه‌ها

رزق هرکس نیست، حرف محرم و نامحرم است

 

یک موی اصغر تو بیارزد به عالمی

دنیا پر است از نفحات نوای تو

لبیک یاحسین، به سوز صدای تو

 

بر نیزۀ غریبی اگر تکیه داده‌ای

عالم شنید، تا به قیامت ندای تو

 

شش گوشۀ امام شهیدانم آرزوست

جان بر کف و اشاره جانانم آرزوست

جانان هر آنچه می‌‌طلبد، آنم آرزوست

 

درمان درد من نبود غیر درد دوست

دردم دوا کنید که درمانم آرزوست

 

لحظۀ دیدار پسر

بر پا بشود محشر کبری شب جمعه

آید ز حرم نالۀ زهرا شب جمعه

 

یک هفته نگه داشته غم‌های دلش را

تا لحظۀ دیدار پسر، تا شب جمعه

 

قطعه‌ای از بهشت

به نام خدای بزرگ و رحیم

سلام خدا بر تو سید کریم

حریمت بود قطعه‌ای از بهشت

شمیم جنان می‌‌دهد این شمیم

 

شهریار ملک ری

ای حریمت رشک جنّات النّعیم

ای دل اهل تولاّیت حریم

 

نسل طاها، زادۀ و المرسلات

نجل بسم الله رحمان الرّحیم

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×