دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
علم صادق، علم کرب و بلا را بگشود

دین ما احمدی و مکتب ما حیدری است

گو دلا حیدری‌ام، مذهب من جعفری است

 

حضرت صادقم استاد بود در همه عمر

شهریاری که به دستش علم سروری است

 

کربلای دیگر

تا نگاهش را به روی قرص ماه انداخته

ماه را در فهم خود در اشتباه انداخته

 

روزگارش مثل شب‌های پر از مهتاب شد

هرکسی چشمی در این چشم سیاه انداخته

 

صبح صادق

چه شد که در افق چشم خود شقایق داشت

مدینه‌ای که شب پیش صبح صادق داشت

 

میان حوزۀ علمیه اختلاف نبود

که بهر رحلتش استاد، میل سابق داشت

 

ابراهیم دیگر

جمعیت بیشتر از قبل شتاب آوردند

هیزم آورده و با قصد ثواب آوردند

 

روضه‌خوان گفت که یکبار دگر ابراهیم

رفت در آتش و این قوم عذاب آوردند

 

آیینۀ شکسته

راضی به هر قضای خدا می‌روی علی

چون نوح سمت موج بلا می‌روی علی

 

دارم به فتح خیبر تو فکر می‌کنم

با دست‌های بسته کجا می‌روی علی؟

 

آتشفشان پنهان

شبیه درد رفتی و شدی در استخوان پنهان

 نمی‌‌یابم تو را‌ ای در جهان مانند جان پنهان

 

فرشته مست دنبال صدایش راه می‌افتد

کسی که می‌برد نام تو را زیر زبان پنهان

 

علت خلقت

آدم است او یا ملک؟ ماهیّتش معلوم نیست

گرچه مخلوق است، نوع خلقتش معلوم نیست

 

حضرت زهراست خود تفسیری از آیات قدر

آن شب قدری که حتی ساعتش معلوم نیست

 

سه آیۀ کوثر

هرکس که مدّ نام تو را بیشتر کشید

از کوثر زلال تو لاجرعه سر کشید

 

پرواز داشت در قفس بال یا کریم

یا فاطمه شنید و به افلاک پر کشید

 

روح زخمی

همین که روح زخمی‌ات، سبک شد از لباس‌ها

زدند روی دستشان، مکاشفه شناس‌ها

 

چه سایه‌های مبهمی نشسته زیر پلک تو

چه کرده با ظرافتت، غرور ناسپاس‌ها

 

برای قمر عشیره

چون پیش زهرا محترم شد، محتشم شد

آن وقت عمری محتشم شد، محترم شد

 

بالا نشین شد از تواضع، چوب گردو

شد منبر علامه‌ها، وقتی که خم شد

 

داغ بلند بالا

تو بی بدیل و بزرگ و بلند والایی

که داده است خدا بر تو شأن سقایی

 

اگر چه مادرت ‌ام البنین بود آقا

ولی به حضرت زهرا، عزیز زهرایی

 

بذر عشق

آسمان پرده بر انداخت و نوری تابید

پنجمین ماه خدا صورت شب را بوسید

 

پسری آمده با نور امامت امشب

که پدر بر سر سجاده بر او می‌خندید

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×