دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
آفتاب در حجاب

ای علی را مایه‌ی امید، یا امّ‌البنین

وی شکوه مکتب توحید، یا امّ‌البنین

 

ماه برج عصمت و آئینه‌ی مهر و وفا

در سپهر عاطفه خورشید، یا امّ‌البنین

کنز ایمان

بانوی خلوت سرای حجّت پرورگار

حضرت امّ‌البنین مهر سپهر افتخار

 

آسمان عصمت حق، اختر برج حیا

گوهر بحر حقیقت، مخزن عزّ و وقار

 

گنجینۀ مهر

مام پسران است و، به از مه قمر او

شد دخت نبی مام مه آیین پسر او

 

از طایفه‌ی هاشمیان نیست و لیکن

شد ماه بنی‌هاشم زیبا قمر او

فرشته خدا

باید مدد ز حضرت روح‌الامین کنم

تا مدحتی ز حضرت امّ‌البنین کنم

 

امداد غیب بایدم از آن چنان همای

تا قصّه از فرشته زنی این چنین کنم

تقدیم به حضرت استاد غلامرضا سازگار
روضه می‌خواند

بدون ماه قدم می‌زند سحرها را

گرفته‌اند از این آسمان، قمرها را

 

چقدر خاک سرش ریخت‌ست معلوم است ...

ـ رسانده است به خانم کسی خبرها را

 

نگاه کن سر پیری چه بی‌عصا مانده

گرفته‌اند از این پیرزن، پسرها را

گریۀ بقیع

من گَردِ راه حضرت زهرا نمی‌شوم

هرگز به جای ام ابیها نمی‌شوم

 

او دختر پیمبر و همتای حیدر است

من جز کنیز دختر زهرا نمی‌شوم

دل خونین

دوباره اشک عزا جا به چشم ما کرده است

عزای آنکه مدینه بر او نوا کرده است

 

عزای آنکه به امّ‌البنین گرفت لقب

که او معامله‌ی عشق با خدا کرده است

وقف شما

من خاک بوس آستان مرتضایم

وقف شما از ابتدا تا انتهایم

 

هم نامتان هستم ولی در شأنتان نه

باور کن این را از تکان شانه‌هایم

بدون ماه

کسی که چار پسر بود نورِ چشم تَرَشْ

به وقت دادن جان، یک نفر نمانده بَرَش

 

دلش گرفته چرا یک نفر کنارش نیست

بدون ماه، چه شب‌ها که صبح شد، سحرش

دلدادۀ مولا

من خادم ذریه‌ی حبل المتینم

من آستان بوس امیرالمؤمنینم

 

ام البنینم محرم بیت الولایم

دلداده‌ی مولا امیرالمؤمنینم

اندوه عظیم

زن، رشک حور بود و تمنّای خود نداشت

چون آسمان، نظر به بلندای خود نداشت

 

اسمی عظیم بود، که چون رازِ سر به مُهر

در خانه‌ی علی، سَرِ افشای خود نداشت

 

«امّ‌البنین»، کنایه‌ای از شرمِ عاشقی است

کز حُجب، تابِ نامِ دل آرای خود نداشت

در سوگ امّ‌البنین

از این به بعد، زنی سر تکان نخواهد داد

به خاطراتِ فروخُفته، جان نخواهد داد

 

زنی نخواهد گفت، از شجاعتِ پسرش

هوای گریه به پیر و جوان نخواهد داد

 

مگر جهانی، دیگر به پا نخواهد ماند؟

مگر بَلالی، دیگر اذان نخواهد داد؟

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×