دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
غیرت جاودانۀ تاریخ

امشب از تشنگی سخن دارم

که  از آن  آب  در دهن دارم

 

همه جویای آب و من عطشم

جز  می تشنگی  دگر نچشم

کوتاه سروده
تماشا

مولا که دو چشم حیدری  وا می‌کرد

یک لحظه نظر به هر دو دنیا می‌کرد

 

اما  گهِ سِیر قامتت یا عباس

با گردش سر، تـو را تماشا می‌کرد

کوتاه سروده
یک جلوه ز نور اهل بیت عباس است

یک جلوه ز نور اهل بیت عباس است

تکبیر سرور اهل بیت عباس است

 

نامی که طلاکوب نمودست خدا

بر تاج غرور اهل بیت عباس است

محرم‌ترین محافظ ناموس اهل بیت

مثل کبوتران که به پر داشتن خوشند

پروانه‌ها به شمع سحر داشتن خوشند

 

ما زیر پای او جگری پهن کرده‌ایم

امثال ما فقط به جگر داشتن خوشند

 

عباس عاشقی است که همتا نداشته

عباس عاشقی است که همتا نداشته

کس تاب درک عاشقی‌اش را نداشته

 

محرابِ ابروان ابالفضل قبله است

گیرم که شهر، صحنِ مصلا نداشته

قمر خوانده شدی اما، شده خورشید محتاجت

سلام ای زادۀ حیدر، سلام ای ماه دل آرا

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها

 

دمِ میخانه بنشستم، اگرچه غافل و پستم

ولی من نوکرت هستم، نگاهی کن بر این شیدا

یل ام‌البنینی و زهرا

باز در سینه‌ها صفا پخش است

نوری از جلوۀ خدا پخش است

نور انوار کربلا پخش است

عطر یاس است در فضا پخش است

تو عزیز زهرایی

ای لبالب از توحید   

وی معلّمِ تجرید

ای نگاه زیبایت   

آشیانۀ خورشید

برای تماشات یوسف رسیده

دلی دارم و خانۀ بوتراب است

سری دارم و خاک عالیجناب است

 

عوض کرده روز و بم جای خود را

که ماهی دمیده پر از آفتاب است

 

فاتح شام و کوفه کلثوم است

خواهر مجتبی چه مظلوم است

غربتش از عزاش معلوم است

روضه‌خوان امام معصوم است

فاتح شام و کوفه کلثوم است

 

صبر پنهان داشت در کرب و بلا

از قرائن این چنین پیداست در را دیده است

ما شنیدیم، او ولیکن چل نفر را دیده است

 

قبل ضربت خوردن مولا و شاید قبل‌تر

بارها در کوچه‌ها داغ پدر را دیده است

زینب دوم علی هستی

عاشقان در حجاب یکدگرند

پرتو آفتاب یکدگرند

گاه تصویر قاب یکدگرند

همه زیر نقاب یکدگرند

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×