دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
نماز شرعی

در کوچه‌ها پیچید بوی آشنایش

بوی غریبی نگاه ردّ پایش

 

در کوچه‌ای که جبرئیل عرش پیما

می‌آمد از آنجا صدای بال‌هایش

 

وقتی اذان می‌داد در محراب کوفه

بوی ولایت پخش می‌شد با صدایش

آن شیری که چشمانش دو آهو داشته

بر فراز چشم‌های خود دو چاقو داشته

مردم کج‌فهم می‌گویند ابرو داشته

 

گفته‌اند عباس تو گونه‌ای شیر نر است

شیر … آن شیری که چشمانش دو آهو داشته

رعناتر از اکبر

خوب می‌دانند اینجا از کسی سر نیستند

چشم در راه محبت‌های مادر نیستند

 

سخت شرمنده‌ است زینب از حسین خویش که

با علی‌ها هدیه‌های او برابر نیستند

 

نذر مظلومیت حضرت رقیه (س)
ستاره

تنش لبریز زخم تازیانه

شب و ماه خرابه، آشیانه

 

گل پرپر پدر را خواب می‌دید

ستاره نم‌نم از چشمش روانه

به: گلوی کوچک حضرت علی اصغر (ع)
بهار کوچک عشق

گلوی نازکش یاس تر آورد

به رویت دست مولا گل برآورد

 

خداحافظ بهار کوچک عشق

خزان، تیر سه شعبه آخر آورد

تقدیم به حاج سعید حدادیان ، آنکه همیشه با من مهربان است
زحمت

پایش ز دست آبله آزار می‌کشد

از احتیاط دست به دیوار می‌کشد

 

در گوشۀ خرابه کنار فرشته‌ها

«با ناخنی شکسته ز پا خار می‌کشد»

یکی من ـ یکی تو

قدم من نفس من زمین تو هوا تو

به اینجا رسیده «من» م با دو تا «تو»

 

بیا شاید این بال‌هامان پریدند

خدا را چه دیدی، تو حالا بیا تو ...

 

 برای پر و بال اینجا نشینم

کمی آسمان باش و من هم برا تو

سنگ غسل

کیست امشب در دل طوفانی او جا کند

قطره‌های تاولش را راهی دریا کند

 

گرد و خاکی گشته بود، اما هنوز آئینه بود

صفحۀ آئینه را فردای محشر وا کند

 

نماز صبح

هر چند دل شکسته و هر چند بی‌پر است

امّا هنوز مثل همیشه کبوتر است

 

گر پای نیزه از حرکت ایستاده بود

از شدت علاقۀ بابا به دختر است

حرای گریه

در آن سحر، خرابه هوایش گرفته بود

حتی دل فرشته برایش گرفته بود

 

با آستین پارۀ پیراهن خودش

جبرئیل را به زیر کسایش گرفته بود

تشنۀ سیرآبی

از دست تو هر چه بوسه بستاند آب

مُشتاق لب تو باز می‌ماند آب

 

ای تشنۀ سیرابی گل‌های حرم!

منظور تو را نگفته می‌داند آب

زینب این بار آمده قبل از برادر جان دهد

خیمه‌گاه این بار در قم بود مقتل طوس بود

جادۀ مشهد به قم لبریز از فانوس بود

 

نامه با خط برادر داشت در دستان خود

خواهری از دور می‌آمد ولی مأیوس بود

 

بر لب خشکیدۀ قم ذکر یا معصومه و

بر لب معصومه خانم ذکر یا قدوس بود

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×