دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ظلم دوباره

 

گفت راوی که در سپاه یزید

دل بدتر ز خاره هم دیدم

 

غارت مال دیده بودم من

غارت گوشواره هم دیدم

حسین سرچشمۀ موّاج عشق

شب شد و این چرخ نیلوفر تماشایى بُوَد

همچو میلیون‌ها شب دیگر تماشایى بُوَد

 

نوعروس آسمان در پرده‌هاى نقره فام

با هزاران چشمک اختر تماشایى بُوَد

یا حسین بن على ادرکنى

بر سر کوى تو با راز و نیاز

 به نیاز آمده‌ام اى همه ناز!

 

بارها گفته و می‌گویم باز

 یا حسین بن على! ادرکنى

اشک عزا

من دلم را به هواى تو نگه داشته‌ام

 کن قدم رنجه که جاى تو نگه داشته‌ام

 

ترسم از اشک غمت چشم من افتد از کار

 خانه‌اى را که براى تو نگه داشته‌ام

 

سلام بیشتر

 

در عزایت دیده گریان، سینه پُرجوشم، حسین!

 یک نیستان ناله دارم، گر چه خاموشم، حسین!

 

بار سنگین غمت را کآسمان نتوان کشید

 دست تقدیر اى عجب! بنهاده بر دوشم، حسین!

 

 

نام دشمن شکن

 

اى غریبى که تو را در دل عالم، وطن است!

 هر کجا انجمنى هست ز داغت سخن است

 

انبیا را ز لب خشک تو دل، آب شده است

 اولیا را سخن تشنگی‌ات بر دهن است

 

مهمان یک‌شبه

اى عرش و فرش، سفره‌ی احسانت! اى حسین!

 سر سوده هر چه هست به سامانت، اى حسین!

 

مهمان کربلا که شدى تشنه‌لب شهید

 عالم شدند ریزه‌خور خوانت، اى حسین!

 

 

ذبیح بى‌فدیه

ندهم جان مگر براى حسین

 ننهم سر مگر به پاى حسین

 

دلبرم کیست؟ آن عزیز خدا

 قبله‌ام چیست؟ کربلاى حسین

 

بوسه به دشنۀ قاتل

 

اى که جودى به وجودم کردى!

 سالک مُلک وجودم کردى

 

آه من دیدى و سوزم دادى

 اشک من دیدى و دودم کردى

آفتاب شرق

اى دعاى عرفات آیه‌ای از عرفانت!

 انبیا مست ز عطر چمن ایمانت

 

صمدیّت همه دم جلوه کند از حرمت

 بشریّت همه جا ریزه‌خور احسانت

 

یتیم‌نوازى

 

اى بنده! راه و رسم تعبّد نگاه دار

 بر گفته‌ی الست، تعهّد نگاه دار

 

سرپیچى از اوامر مولا نه بندگى است

 ای بنده! نفس را ز تمرّد نگاه دار

ذرّه بین ولایت

 

خداست یاور آن کس که با خدا باشد

 مباد آن که دل از یاد او جدا باشد!

 

دل مرا بشکن هر چه بیشتر از عشق

 دل شکسته اگر خانه‌ی خدا باشد

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×