- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۹/۰۱
- بازدید: ۵۳۹
- شماره مطلب: ۴۸۰۴
-
چاپ
ذرّه بین ولایت
خداست یاور آن کس که با خدا باشد
مباد آن که دل از یاد او جدا باشد!
دل مرا بشکن هر چه بیشتر از عشق
دل شکسته اگر خانهی خدا باشد
خدا به بندگى خود گرفته عهد از ما
چرا به خالق خود بنده بىوفا باشد؟
چرا ز فیض دعا غافلى؟ که در عالم
گرهگشاى دل اهل دل، دعا باشد
رضاى خلق گهى هست و گاه نیست ولى
بر آن بکوش که از تو خدا رضا باشد
نگاه دار ادب را که اهل دل گفتند
ادب، نشانهی شخصیّت شما باشد
ادب، تجلّی روح ولایت مولاست
ولایت، آینهی رحمت و صفا باشد
به ذرّهبین ولایت ببین که دریابى
چه جلوههاست که در خاک کربلا باشد!
حسین، کشتهی عشق خدا و خون خداست
اگر که سجده به خاکش کنى، روا باشد
به خاک کوى شهیدان که هست مُهر نماز
ببر نماز که اجرش هزارها باشد
پیام خون شهیدان روز عاشورا
رسالتى است که اکنون به دوش ما باشد
وظیفه است به سر بردن این رسالت را
در آن بکوش «مؤیّد»! که حق، رضا باشد
-
نخل دین
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
-
تجسّم غربت
سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش
بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش
سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت
گواه بر سخنم تربت امامانش
-
لطف بى کرانه
لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانۀ او بستهایم دل
امشب که جلوهگر شده خورشید طلعتش
-
ساقۀ عرش
سرچشمۀ خیر و برکات است حسین
معراج صلات و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقۀ عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
ذرّه بین ولایت
خداست یاور آن کس که با خدا باشد
مباد آن که دل از یاد او جدا باشد!
دل مرا بشکن هر چه بیشتر از عشق
دل شکسته اگر خانهی خدا باشد
خدا به بندگى خود گرفته عهد از ما
چرا به خالق خود بنده بىوفا باشد؟
چرا ز فیض دعا غافلى؟ که در عالم
گرهگشاى دل اهل دل، دعا باشد
رضاى خلق گهى هست و گاه نیست ولى
بر آن بکوش که از تو خدا رضا باشد
نگاه دار ادب را که اهل دل گفتند
ادب، نشانهی شخصیّت شما باشد
ادب، تجلّی روح ولایت مولاست
ولایت، آینهی رحمت و صفا باشد
به ذرّهبین ولایت ببین که دریابى
چه جلوههاست که در خاک کربلا باشد!
حسین، کشتهی عشق خدا و خون خداست
اگر که سجده به خاکش کنى، روا باشد
به خاک کوى شهیدان که هست مُهر نماز
ببر نماز که اجرش هزارها باشد
پیام خون شهیدان روز عاشورا
رسالتى است که اکنون به دوش ما باشد
وظیفه است به سر بردن این رسالت را
در آن بکوش «مؤیّد»! که حق، رضا باشد