- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۹/۰۱
- بازدید: ۶۰۵
- شماره مطلب: ۴۸۰۸
-
چاپ
ذبیح بىفدیه
ندهم جان مگر براى حسین
ننهم سر مگر به پاى حسین
دلبرم کیست؟ آن عزیز خدا
قبلهام چیست؟ کربلاى حسین
اشک را آفریده است خدا
تا شود گوهر عزاى حسین
آفتاب است، شمع ماتم او
آسمان است، خاک پاى حسین
عظمتها و داغهایش را
کس نداند مگر خداى حسین
گفت مولاى ما به «ابن شبیب»
که مکن گریه جز براى حسین
نالهاى از دل شکستهی ماست
هر نوایی به نینواى حسین
همه هستى جدا جدا گریند
بر سر و جسمِ سر جداى حسین
بر رخ هر ستاره مشهود است
سوز هریک ز زخمهاى حسین
آه از تشنگى! که میلرزید
از شرار عطش، صداى حسین
بود بین دو نهر آب و نبود
رمقى در نواى و ناى حسین
قابل این ذبیح، فدیه نبود
ورنه جان جهان فداى حسین!
علقمه قتلگاه عبّاسش
مشعرى بود در مناى حسین
جاى افتادن دو دستش بود
آن یکى مروه، این صفاى حسین
سعى بین صفا و مروه کند
زینبش نیز پا به پاى حسین
تا دم واپسین «مؤیّد» را
چشم جان است بر عطاى حسین
-
نخل دین
اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت
وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت
نخلی که حسین روز عاشورا کاشت
از اشک عزای اربعین ریشه گرفت
-
تجسّم غربت
سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش
بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش
سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت
گواه بر سخنم تربت امامانش
-
لطف بى کرانه
لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانۀ او بستهایم دل
امشب که جلوهگر شده خورشید طلعتش
-
ساقۀ عرش
سرچشمۀ خیر و برکات است حسین
معراج صلات و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقۀ عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
ذبیح بىفدیه
ندهم جان مگر براى حسین
ننهم سر مگر به پاى حسین
دلبرم کیست؟ آن عزیز خدا
قبلهام چیست؟ کربلاى حسین
اشک را آفریده است خدا
تا شود گوهر عزاى حسین
آفتاب است، شمع ماتم او
آسمان است، خاک پاى حسین
عظمتها و داغهایش را
کس نداند مگر خداى حسین
گفت مولاى ما به «ابن شبیب»
که مکن گریه جز براى حسین
نالهاى از دل شکستهی ماست
هر نوایی به نینواى حسین
همه هستى جدا جدا گریند
بر سر و جسمِ سر جداى حسین
بر رخ هر ستاره مشهود است
سوز هریک ز زخمهاى حسین
آه از تشنگى! که میلرزید
از شرار عطش، صداى حسین
بود بین دو نهر آب و نبود
رمقى در نواى و ناى حسین
قابل این ذبیح، فدیه نبود
ورنه جان جهان فداى حسین!
علقمه قتلگاه عبّاسش
مشعرى بود در مناى حسین
جاى افتادن دو دستش بود
آن یکى مروه، این صفاى حسین
سعى بین صفا و مروه کند
زینبش نیز پا به پاى حسین
تا دم واپسین «مؤیّد» را
چشم جان است بر عطاى حسین