دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
شیرین‌تر از عسل

ای ماه من که چشم و چراغ نبوتی

ریحانۀ بهشتی باغ نبوتی

ای جلو کرده حسن تو چون گوهر از صدف

‌ای یادگار سبزترین گوهر شرف

ماه زیبای کفن پوش

لاله سرخی و از خون خودت، تر شده‌ای

بی سبب نیست که اینگونه معطر شده‌ای

دشت را از شرر داغ دلت سوزاندی

راستی باغی از آلالۀ پرپر شده‌ای

گل مجتبى

 

این پیک خدا بُوَد، جوابش بدهید

 ماه است، پناه ز آفتابش بدهید

 

اى سنگ‌دلان کوفه و شام و عراق!

 قاسم گل مجتبى است، آبش بدهید

 

بادا ز نظر دور!

این ماه که از پرده برون تافته است

 با موى بلندش دل و جان بافته است

 

بادا ز نظر دور! که این پور حسن

 در دامن حُسن پرورش یافته است

 

روشن‌گر هر انجمن

 

آن ماه که روشن‌گر هر انجمن است

 مجموعه‌اى از فضایل پنج تن است

 

در شادى و غم دست توسّل ما را

 بر دامن لطف قاسم بن الحسن است

سیزده حسن

از تنم چند تن درست کنید

بی‌سر و بی‌بدن درست کنید

 

سنگ را بر تنم تراش دهید

تا عقیق یمن درست کنید

ماه عسل

شادابی لب‌های تو را افسردند

گل‌های بهاری تو را پژمردند

 

از پرتو بی‌مثالت ای قرص قمر

جا داشت اگر ستاره‌ها می‌مُردند

عقیق یمن

 

شد چو بی ‌یار و معین، سبط رسول مدنی

عازم معرکه شد، سرو ریاض حسنی

 

تیغ بگْرفت ز ماه نو و آراست به خویش

سروسان گلبُن حسرت، کفن یاسمنی

 

غزل ناب‌

 

لباس رزم ندارد، هنوز جنگ، ندیده

هنوز هیچ رکابی، ندیده پاش به دیده

 

کلاهْ‌خُود به سر دارد از کُلاله و کاکل

ز حُسن، روی حسن را پدید کرده، پدیده

ماه چهارده

ای سینۀ شکسته‌دلان، نینوای تو!

لبریز، نینوای وجود از نوای تو

 

جان حسین و نجل حسن، عشق زینبین

آغوش گرم حضرت عبّاس، جای تو

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×