دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
حس غربت به خانه‌ات دارى

تشنگى از نگاهتان پیداست

جگرت بى شکیب می‌سوزد

جگر پاره پاره‌ات پیش

عده‌اى نانجیب می‌سوزد

 

کبوتران همه روی تو بال وا کردند

نشسته‌اند ملائک بر روی بام جواد

پیمبران همگی بنده و غلام جواد

شدم جواد پس از این به احترام جواد

که بهتر از همۀ نام‌هاست نام جواد

 

چشم پر شبنم

نامحرم آوردم دل و محرم گذشتم

بر دل نوشتم: «دوستت دارم»، گذشتم

 

عشق است و عاشق هرچه دارد نذر عشق است

از مادرم، دار و ندارم هم گذشتم

 

هیهات منّا الذله

خواندی حدیث خود را، هیهات منّا الذله

پیچید بین صحرا، هیهات منّا الذله

 

تو فاطمی سرشتی، با خون خود نوشتی

در موجی از بلایا، هیهات منّا الذله

 

حسرت سلمان و قنبر

خوب است روضه، روضۀ ارباب بهتر است

از این جهت که گریه‌کن روضه، مادر است

 

باید که طفل اشک بیاید به گونه‌ام

وقتی که پلک، دست به سینه دمِ در است

 

عشق در کرببلا و زندگی در کربلاست

بشنو از من، دارم از یارم حکایت می‌‌کنم

سینه‌ای دارم کز آن شرح محبت می‌‌کنم

 

هر جوانی را دلی هر عاشقی را سینه‌ای است

من دلی دارم که آن را وقف هیئت می‌‌کنم

 

یعقوب‌‌های چشم من از دست رفته‌اند

هر روز پای هر محنت گریه می‌‌کنم

بر هر هزار زخم تنت گریه می‌‌کنم

 

با نوحه‌‌های هر شب تو گریه می‌‌کنم

با روضه‌‌های دل شکنت گریه می‌‌کنم

 

هرکه آمد روضۀ تو، خود به خود حُر می‌‌شود

کاسۀ صبر من از گریه گهی پر می‌‌شود

اشک روی قاب عکس کربلا در می‌‌شود

 

گریۀ پاک عزای تو، مرا هم پاک کرد

آب آلوده به دریا می‌‌رسد، کر می‌‌شود

 

عطر سیب

در حرم پیچید عطر سیب، زائر فیض برد

هرکسی در بارگاهت بود، حاضر فیض برد

 

با بیان روضه‌‌هایت پلک من هم خیس شد

چشم‌هایم چون زمین خشک و بایر فیض برد

 

به یاد کربلا

من و شور و نوا، شب‌‌های جمعه

و قلبی مبتلا، شب‌‌های جمعه

 

قیامت می‌‌شود در صحن قلبم

به یاد کربلا، شب‌‌های جمعه

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×