دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
عمو

عمو سه بخش دارد: دست عباس دست

 

علمدار سپاه عشق

کیستی ‌ای کوه‌ترین مردها؟  

گمشده در جوهره‌ات دردها

چشم فلک، منتظر گام تو  

جن و ملک ریزه‌خور نام تو

همای عشق

گشود جانب دریا، نگاه شعله‌ورش را

همان نگاه که می‌سوخت از درون، جگرش را

به دور دست بیابان نگاه کرد چگونه

 گرفته بود عطش، خیمه خیمه، دور و برش را

بازوان حق

می‌زند بر هر سکوتم را نوایی دلنشین

در نگاهم آشنایی، مهربانی می‌کند

تشنه‌ام اما نمی‌دانم چرا از روی شرم

آب با لب‌های خشکم سرگرانی می‌کند

 

مهر دل آرا

عاشق روی توام، رخصت دیدارم بخش

کشتۀ عشق توام، لطفی و احیایم کن

ای حسین!‌ای پسر فاطمه! دریاب مرا

التفاتی کن و، سرشار تمنایم کن

امن یجیب

برو که زودتر از آفتاب برگردی

دوباره سوی حرم با شتاب بگردی

علم به دوش سپاه مجاهدان! باید

برای یاری ‌این انقلاب برگردی

آهی کشید ماه

شب را به سوز زمزمه سر کرد، تشنه لب

تا صبح آرزوی سحر کرد، تشنه لب

تا قلب آفتاب، نسوزد ز بی کسی

صد جلوه مثل قرص قمر کرد، تشنه لب

افسوس

 

ای چشم که زود چشم بستی از من!

پیوند نگاه را گسستی از من

 

تا خون تو شویم و برآرم تیرت

افسوس! به تن نمانده دستی از من

ای چشم

 

ای چشم که سرفرازتر گردیدی!

نازت بکشم که نازتر گردیدی

 

پنداشت عدو به تیر بستت امّا

تو باز بُدی و بازتر گردیدی

ناب‌ترین کوکب

 

ای دست من! ای ناب‌ترین کوکب من!

خون شد ز جدایی‌ات دل زینب من

 

بر دست تو من باده‌ی کوثر دادم

آبی نرساندی تو اگر بر لب من

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×