- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۳/۱۳
- بازدید: ۲۴۸۱
- شماره مطلب: ۱۷۷۴
-
چاپ
به مناسبت ولادت امام زمان (عج)
بیا دوباره برای حسین گریه کنیم
فرشته سوی زمین با شتاب آمده است
که باز هم قلمم را خطاب آمده است
خطاب آمده در چشم چشمۀ شعبان
دوباره ماهی مضمون ناب آمده است
خطاب آمده وقت گدایی دلهاست
چرا که حضرت عالیجناب آمده است
اگر قیامتِ امشب نبود بی لبخند
یقین میآمد، یوم الحساب آمده است
از این خبر شده شیرین دهان قند امشب
که آخرین نمک بوتراب آمده است
اگر غلط نکنم جمع سیزده گل سرخ
اگر درست بگویم گلاب آمده است
از آخرین خُم خود سر گشوده خدا
بیاورید پیاله، شراب آمده است
برای اهل خدا رحمت خداوندی
و بر اهالی شیطان عذاب آمده است
کسی که مقصد یا من مجیبُ مضطر ماست
به یاری دل پر اضطراب آمده است
من از فراز و خُزّانُ العلم فهمیدم
سؤالهای جهان را جواب آمده است
چنین که چشم زمین روشن است معلوم است
از آسمان پسر آفتاب آمده است
میان کوچهمان بوی یار میآید
گلی رسیده که با او بهار میآید
خبر رسیده کسی از تبار بارانها
رسد به داد دل خشکسالی جانها
خبر رسیده که طوفان به پا شود وقتی
نسیم آمدنش میرسد به ایوانها
خبر رسیده که وقتی رسید میشِکُفد
گل از گل همۀ خارهای گلدانها
خبر رسیده که روزی ز مشرق کعبه
دوباره سر بزند آفتاب ایمانها
خبر رسیده که با آیههای چشمانش
پس از ظهور کنند استخاره قرآنها
خبر رسیده ولی ما هنوز هم خوابیم
شبیه مردهای افتاده در خیابانها
عوض شده است زمانه چنان که مجنون هم
به خانه خفته و لیلاست در بیابانها
اگر نیاز ببیند بدون ناز آید
چنان که آب گوارا به کام عطشانها
به جای خوردن نامش به کوچۀ دلمان
فقط شده است ولی عصر نام میدانها
دعای عهد نرفته ز یادمان اما
نمانده است کسی روی عهد و پیمانها
اگر چه با دل شیعه کنار میآید
نکردم آن چه ز ما انتظار میآید
دعا برای ظهورش دعایمان شده است
تمام آرزوی ربّنایمان شده است
قسم به یابن الانوار ظاهره نورش
میان ظلمت شب روشنایمان شده است
برای آشتی با خدا و توبۀ مان
چقدر واسطه و آشنایمان شده است
بیا به سمت ظهورش کمی قدم بزنیم
که انتظار فقط ادعایمان شده است
همیشه در وسط جنگِ کشتی و طوفان
به سمت ساحل حق ناخدایمان شده است
همیشه آخر خط با نگاه رحمت خود
عوض کنندۀ حال و هوایمان شده است
همان که باعث خون گریههای او هستیم
همیشه باعث لبخندهایمان شده است
دوباره نیمۀ شعبان و افضل الاعمال
زیارت حرم کربلایمان شده است
بیا دوباره برای حسین گریه کنیم
بیا که نالۀ او همنوایمان شده است
چقدر با من و تو گریه کرده بر جدّش
چقدر هم نفس هایهایمان شده است
-
یعقوبهای چشم من از دست رفتهاند
هر روز پای هر محنت گریه میکنم
بر هر هزار زخم تنت گریه میکنم
با نوحههای هر شب تو گریه میکنم
با روضههای دل شکنت گریه میکنم
-
هرکه دارد هوس کرببلا، آماده است
ای که جز خانۀ تو، خلوت ما نیست که نیست
هر چه گشتیم در این میکده جا نیست که نیست
من که جز نام تو نامی نشنیدم بی شک
جز صدای تو در این دهر صدا نیست که نیست
-
میوۀ پیوند
دل که شد خرسند چیز دیگری ست
چهره با لبخند چیز دیگری ست
تا که کام عشق را شیرین کنی
بوسهای چون قند چیز دیگری ست -
شیری افتاد ز پا و همگی شیر شدند
علقمه گفتم و دیدم دلم از پا افتاد
یاد لبهای علی اصغر و دریا افتاد
علقمه گفتم و دیدم که سواری بی دست
تیر آنقدر به او خورد که از نا افتاد
به مناسبت ولادت امام زمان (عج)
بیا دوباره برای حسین گریه کنیم
فرشته سوی زمین با شتاب آمده است
که باز هم قلمم را خطاب آمده است
خطاب آمده در چشم چشمۀ شعبان
دوباره ماهی مضمون ناب آمده است
خطاب آمده وقت گدایی دلهاست
چرا که حضرت عالیجناب آمده است
اگر قیامتِ امشب نبود بی لبخند
یقین میآمد، یوم الحساب آمده است
از این خبر شده شیرین دهان قند امشب
که آخرین نمک بوتراب آمده است
اگر غلط نکنم جمع سیزده گل سرخ
اگر درست بگویم گلاب آمده است
از آخرین خُم خود سر گشوده خدا
بیاورید پیاله، شراب آمده است
برای اهل خدا رحمت خداوندی
و بر اهالی شیطان عذاب آمده است
کسی که مقصد یا من مجیبُ مضطر ماست
به یاری دل پر اضطراب آمده است
من از فراز و خُزّانُ العلم فهمیدم
سؤالهای جهان را جواب آمده است
چنین که چشم زمین روشن است معلوم است
از آسمان پسر آفتاب آمده است
میان کوچهمان بوی یار میآید
گلی رسیده که با او بهار میآید
خبر رسیده کسی از تبار بارانها
رسد به داد دل خشکسالی جانها
خبر رسیده که طوفان به پا شود وقتی
نسیم آمدنش میرسد به ایوانها
خبر رسیده که وقتی رسید میشِکُفد
گل از گل همۀ خارهای گلدانها
خبر رسیده که روزی ز مشرق کعبه
دوباره سر بزند آفتاب ایمانها
خبر رسیده که با آیههای چشمانش
پس از ظهور کنند استخاره قرآنها
خبر رسیده ولی ما هنوز هم خوابیم
شبیه مردهای افتاده در خیابانها
عوض شده است زمانه چنان که مجنون هم
به خانه خفته و لیلاست در بیابانها
اگر نیاز ببیند بدون ناز آید
چنان که آب گوارا به کام عطشانها
به جای خوردن نامش به کوچۀ دلمان
فقط شده است ولی عصر نام میدانها
دعای عهد نرفته ز یادمان اما
نمانده است کسی روی عهد و پیمانها
اگر چه با دل شیعه کنار میآید
نکردم آن چه ز ما انتظار میآید
دعا برای ظهورش دعایمان شده است
تمام آرزوی ربّنایمان شده است
قسم به یابن الانوار ظاهره نورش
میان ظلمت شب روشنایمان شده است
برای آشتی با خدا و توبۀ مان
چقدر واسطه و آشنایمان شده است
بیا به سمت ظهورش کمی قدم بزنیم
که انتظار فقط ادعایمان شده است
همیشه در وسط جنگِ کشتی و طوفان
به سمت ساحل حق ناخدایمان شده است
همیشه آخر خط با نگاه رحمت خود
عوض کنندۀ حال و هوایمان شده است
همان که باعث خون گریههای او هستیم
همیشه باعث لبخندهایمان شده است
دوباره نیمۀ شعبان و افضل الاعمال
زیارت حرم کربلایمان شده است
بیا دوباره برای حسین گریه کنیم
بیا که نالۀ او همنوایمان شده است
چقدر با من و تو گریه کرده بر جدّش
چقدر هم نفس هایهایمان شده است