دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
سلطان کربلا حسن است

دعای زنده‌دلان صبح و شام یا حسن است که موی تیره و روی سپید با حسن است

حسین می‌شنوم هرچه یاحسن گویم دو کوه هست ولی کوه بی‌صدا حسن است

مناجات رمضان

دور این میکده‌ها، جوی روان بیشتر است

هر کجا صحبت جانان شده، جان بیشتر است

 

اشک باید به روی گونه سرازیر شود

آب را گر بچکد قیمت آن بیشتر است

بغض آسمان

در آسمان بغض عجیبی دیده می‌شد خورشید با خورشید نو، تابیده می‌شد

 

خون آن زمان بر روی ابری موج می‌زد وقتی که خون بر آسمان پاشیده می‌شد

شکوه اربعین

در عزای شاه دین در اربعین

می‌روم تا کوی فردوس برین

 

رو به سوی سرزمین کربلا

سرزمینی را که شد دارالشفاء

شرم فرات

ملائک گریه می‌کردند با ما اَربعینش را

خدا شش گوشه کرد از روز عاشورا زمینش را

 

رسیده جبرییل از آسمان در بعثتِ حضرت

تسلّی می‌دهد تا روز عاشورا اَمینش را

ارمنی آمد و مسلمان شد

 

گرچه سرگرم کسب و کارش بود

نان خور رزق کار و بارش بود

 

او که با عالم خودش می‌ساخت

روز و شب با غم خودش می‌ساخت

 

میان روضه‌هایت چشم گریان دوست داری

شنیدم سینه‌زن‌ها را پریشان دوست داری

میان روضه‌هایت چشم گریان دوست داری

 

همین اشک و همین دستی که می‌کوبم به سینه 

همین یعنی تو نوکر را کماکان دوست داری

 

باید براى کرببلا، از نجف گذشت

باید نشست و از برکاتى چنین نوشت

تا روز حشر از حسناتى چنین نوشت

از کشتى وسیع نجاتى چنین نوشت

از شور بهتر از عرفاتى چنین نوشت

 

قرار ماست مسیر نجف به کرببلا

تمام حاجتم این بود در شب احیا

خدا بدون تو سال مرا رقم نزند

 

قرار ماست مسیر نجف به کرببلا

اگر خدای نکرده اجل به هم نزند

 

این اشک‌ها آبی است بر دوزخ

یادت می‌آید زیر پرچم گریه کردیم؟

هرجا حسین گفتند، در دم گریه کردیم

 

تا کربلا رفتیم و با هم روضه‌ خواندیم

تا کربلا رفتیم و با هم گریه کردیم

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×