دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
دلم کتیبۀ اشعار محتشم شده است

بگیر بال مرا باز در هوای خودت

مرا ببر به کنارت، به کربلای خودت

 

من آشنای توام، خانه‌زاد مادرتان

نصیب در به درت کن شبی دعای خودت

بند اول: اِلَّـــا الَّـــذینِ مُغتَـــنَم...

اکسیر نام تو کـه به دشت عـدم وزید

هستی ظهور کرد و در آیینه دم وزید

 

هر غنچه‌ای که می‌شکفد «قل هو الله» است

هو هو، که لمعه لمعه «صمد» در صنم وزید

باز محرم شد و ایام تو

 

ای شده تاریخ، عزادار تو 

وسعت جغرافی ایثار تو

راز و نیاز همه افلاکیان 

مهر نماز همۀ خاکیان

نوکر

من نوکرم به خدمت ارباب دلخوشم

نوکر نبوده‌ای که بدانی چه می‌کشم[1]

 

هر کس به عشق هیئت تو کرده خدمتی

من کفش جفت می‌کنم و مست و سرخوشم

بند پنجم ترکیب بند استاد مشفق کاشانی

 شب شعله خیز با نفس آتشین رسید

صبح از هراس دی، به دم واپسین رسید

آه سحر، به ساحت جان آفرین رسید

«چون خون ز حلق تشنۀ او بر زمین رسید

جوش از زمین به ذروۀ عرش برین رسید»

 

بند یازدهم
ترکیب بند عاشورایی استاد مشفق کاشانی

با هر بنای ظلم، که بنیاد کرده‌ای

کانون عدل و عاطفه بر باد کرده‌ای

وز فتنه سرنگون علم داد کرده‌ای

«ای چرخ، غافلی که چه بیداد کرده‌ای

                   وز کین چه‌ها، درین ستم آباد کرده‌­ای»

بند هشتم
ترکیب بند عاشورایی استاد مشفق کاشانی

در باغ دین چون آفت باد خزان فتاد

بس سروها به خاک، درین بوستان فتاد

واحسرتا، که زلزله در آسمان فتاد

«بر حربگاه، چون ره آن کاروان فتاد

                   شور نشور، واهمه را در گمان فتاد»

بند هفتم
ترکیب بند عاشورایی استاد مشفق کاشانی

همچون علی به معرکه که با تیغ آبدار

بر دشمنان دین خدا کرد کار، زار

اما دریغ و درد، به ترفند روزگار

«روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار

خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار»

 

از اشک چشم مردم دنیاست کوه کوه

خیزاب‌ها که در دل دریاست کوه کوه

بند ششم
ترکیب بند عاشورایی استاد مشفق کاشانی

از داد، تا به عرصۀ محشر علم زنند

از تشنه­‌کام دشت بلاخیز دم زنند

پس کوفیان به حشر، قدم از عدم زنند

«ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند

                   یک‌باره بر جریدۀ رحمت قلم زنند»

بند چهارم
ترکیب بند عاشورایی استاد مشفق کاشانی

در کارگاه هستی، تا نقش ما، زدند

آزادگان، به کوی محبت لوا، زدند

از عالم وجود، قدم در فنا زدند

«بر خوان غم، چو عالمیان را صلا زدند

                   اول، صلا به سلسلۀ انبیا زدند»

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×