دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
کوتاه سروده
محبوب رسول ثقلین آمده است

بر عرش دوباره زیب و زین آمده است

محبوب رسول ثقلین آمده است

 

از کنگرۀ عرش به ذکر صلوات

گفتند حسینیان، حسین آمده است

 

کوتاه سروده
گم شد ز لبان خشک دریا لبخند

شد تلخ به کام همۀ گل‌ها قند

گم شد ز لبان خشک دریا لبخند

 

هفتاد و دو روز و شب شفق شد، آخر

خون دل آسمان نمی‌آمد بند

یک لرزه بیانداز بر این معجر سبزت

ای آنکه شکستی کمر فاصله‌ها را

بگذاشته‌ای پشت سرت مرحله‌ها را

 

از برکت چشمان مسلمان تو داریم

سوگند به سجادۀ تو نافله‌ها را

 

ای آنکه کشیده است بیابان به بیابان

ردّ قدمت زحمت این آبله‌ها  را

کوتاه سروده
بیا ... نیا

در شهرِ هزار رنگ بی مهر و وفا

در جمعِ حرامیانِ بی‌شرم و حیا

 

ذکرِ لب تو وقتِ شهادت این بود:

ای عشق! بیا، کوفه نیا ... کوفه نیا

غدیر و غار حرا و حسین و عاشورا

به آن خدای که بخشد به انس و جان، جان را

به آن نبی که فروغش گرفت امکان را

 

اگر سعادت دنیا و آخرت خواهید

ز اهل بیت بگیرید حکم قرآن را

 

که اهل‌بیت، خدا را مظاهر حلمند

که اهل‌بیت همان راسخون فی العلمند

بعثت سوم او واقعۀ عاشوراست

بانگ تکبیر ز امواج فضا می‌آید

گوش باشید که آوای خدا می‌آید

 

بوی عطر از نفس باد صبا می‌آید

نفس باد صبا روح فزا می‌آید

 

پیک وحی است که در غار حرا می‌آید

به محمد ز خداوند ندا می‌آید

زبان حال حضرت مسلم (ع)
دو دستم را به عهدی تازه بستند

دلم را مثل پیمان‌ها شکستند

دو دستم را به عهدی تازه بستند

 

همان‌هایی که نامه می‌نوشتند

به استقبال تو خنجر به دستند

وای از دمی که زینب کبری رسیده بود

طی می‌کنیم سمت ملاقات جاده را

شاید کسی سوار کند این پیاده را

 

وقتش رسیده است که با گریه ریختن

جبران کنید توبۀ از دست داده را

 

تکریم دیگری است همین امتناع‌ها

پس شکر می‌کنیم عطای نداده را

تا انتقام کربلا چیزی نمانده

تازه مسلمانم مسلمانِ محمد

عاشق شدم امشب به قرآنِ محمد

 

معلوم شد سررشتۀ کار دلِ ما

دست ابوذر بود و سلمانِ محمد

هق هق لشکر

وای من خیمه‌ها به غارت رفت

گیسویی روی نی پریشان شد

وسط چند خیمۀ سوزان

خواهری دل شکسته حیران شد

کوتاه سروده
برایم ناله کردی ناله کردی

تو هردم گریه بر این لاله کردی

برایم ناله کردی ناله کردی

 

چه دیدی در نگاه این سه ساله

که یاد از یاس هجده ساله کردی

خاکستری

وحی است و به خاکیان نزولی دارد

ماه است و به چاه‌ها حلولی دارد

 

از ظاهر خاکستری‌اش هیچ نپرس

این سر خبر از تنور خولی دارد

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×