دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
داغ جگر سوز

من گریه برایت نکنم می‌میرم

یک روز صدایت نکنم می‌میرم

 

من داغ جگر سوز غریبی تو را

با اشک روایت نکنم می‌میرم

 

سفرۀ اکرام

لب تشنه‌ای و از لب نی کام برده‌ای

با کربلا دل از همه ایام برده‌ای

 

آب فرات و آب حیاتند تشنه‌ات

آب بقاء را تو لب جام برده‌ای

این مروه‌های با صفا را می‌شمارم

دارم غریب و آشنا را می‌شمارم

 این خیل مشغول عزا را می‌شمارم

 

هی خواب می‌بینم پیاده در طریقش

در جاده دارم تیرها را می‌شمارم

غمگین‌ترین صدا

نشسته‌ام به مزارت نه بر مزار خودم

سیاه پوش تو‌ام نه که سوگوار خودم

 

تو زیر خاکی و من خاک بر سرم ریزم

که سینه چاکی و من خاک بر سرم ریزم

قومی‌پیاده بر حرم یار می‌روند

ای حامیان مکتب هل من معین سلام

جاماندگان قافلۀ اربعین، سلام

 

قومی‌پیاده بر حرم یار می‌روند

حسرت کشان قبر‌ امام مبین سلام

دلتنگ

عمری‌ست که دلتنگ توأم، می‌آیم

مولا! به غریبی‌ات قسم می‌آیم

 

از صحن نجف دوباره ان‌شاء‌الله

با پای پیاده تا حرم می‌آیم

یک پنجره از شوق

هر قدم یک پنجره از شوق واکردی به سویم

می‌توانم از همین جا عطر صحنت را ببویم

 

قطره‌ام‌ اما سر دریا شدن دارم دوباره

می‌روم خود را در اقیانوس نور تو بشویم

تعریف راه عاشقی

جهان محو تماشای قیام اربعینی‌هاست

نجف تا کربلا عرش معلای زمینی‌هاست

 

نجف تا کربلا ، تعریف راه عاشقی این است

عبای سبز عاشق انتهای راه خونین است

 

من کربلای اربعین را دوست دارم

هر خیمه، هر حصن حصین را دوست دارم

مرثیه خوانی وزین را دوست دارم

سینه زنان نکته بین را دوست دارم

اشک بصیرت آفرین را دوست دارم

 

دوباره شور پیاده‌روی به سر دارم

 

دلم هوای حرم کرده حضرت ارباب

تو را به جان عزیزت بیا مرا دریاب

 

دوباره شور پیاده روی به سر دارم

شبانه سوی حرم، گریه، زمزمه، مهتاب

 

گودال

 

بی تو ببین کبوتر بی بال می‌شوم

از گریۀ زیاد چه بد حال می‌شوم

 

تا پلک می‌نهم به روی هم حسین من

گویا دوباره وارد گودال می‌شوم

 

دختر شیرین زبان

رونمایم از سفر کوه غم است

قامتم از کوله بار غم خم است

 

از  میان  این همه  طفل  یتیم

دختر شیرین زبان تو کم است

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×